موسسه حقوقی و داوری دادگستر برتر آمل

دعاوی حقوقی،ملکی،ثبتی ،خانوادگی و سازش و داوری کلیه دعاوی

موسسه حقوقی و داوری دادگستر برتر آمل

دعاوی حقوقی،ملکی،ثبتی ،خانوادگی و سازش و داوری کلیه دعاوی

مشخصات بلاگ
موسسه حقوقی و داوری دادگستر برتر آمل

علی امیرپور مدرس دانشگاه،مدیرموسسه
داور رسمی دادگستری
نظارت ،رسیدگی و صدور رای در کلیه دعاوی
تنظیم کلیه دادخواست ها،لوایح ،شکوائیه
حل اختلافات در دعاوی حقوقی،مالی و خانوادگی
وصول مطالبات بانکی و خانوادگی
حل و فصل اختلافات در کلیه دعاوی ناشی از اسناد تجاری،سفته ،چک و برات
رسیدگی در حداقل زمان ممکن
ارائه مشاوره و صدور وکالت در کلیه امور قضایی ،حقوقی و کیفری
با حضور وکلای درجه یک دادگستری

پیوندها

فیشینگ و جرایم رایانه ای

 ترفندی است برای صید اطلاعات شخصی شما که اگر حواستان نباشد، اطلاعات شما را خیلی سریع بدست می آورند.فیشینگ راهی است که مجرمان از آن طریق می‌توانند اطلاعاتی مثل شماره کارت بانکی، رمز کارت و cvv2 یا مواردی نظیر آنها را بدست آورند.

آنها شیوه‌های مختلفی برای این کار انتخاب می‌کنند. برای مثال، طراحی سایت‌هایی بسیار شبیه به سایت‌های معتبر (هم به لحاظ شمایل ظاهری و هم به لحاظ شباهت آدرس اینترنتی) که قربانیان اطلاعات شخصی خود را در آن وارد کرده و مجرمان از این طریق به مشخصات و اطلاعات خصوصی و محرمانه آنها دست می‌یابند. روش بسیار رایجی که در این رابطه به کار گرفته می‌شود این است که مثلا برای شما ایمیل یا پیامکی ارسال می‌شود با این محتوا که می‌توانید در سایتی که آدرس آن در زیر برایتان ارسال شده است، جنس گران‌قیمتی را به قیمت ارزانی بخرید. از این طریق اقدام به وسوسه کردن کاربران می‌نمایند. وقتی که شما روی آدرس داخل پیام کلیک کنید به سایتی هدایت می‌شوید که در آنجا صفحه‌ای مانند صفحه پرداخت اینترنتی بانک‌های معتبر طراحی شده است و ادعا می‌شود که با پرداخت این هزینه آن جنس گران‌قیمت برای شما ارسال می‌گردد. شباهت بسیار این صفحه  جعلی با نسخه اصلی آن باعث می‌شود اکثریت مردم به آن اعتماد کنند. هنگامی که مثل هر خرید اینترنتی دیگری، مشخصات کارت بانکی خود اعم از شماره کارت، رمز دوم، cvv2 و تاریخ انقضای کارت خود را وارد کردید و دکمه پرداخت را زدید، پیامی مبنی بر عدم موفقیت در پرداخت برای شما ارسال می‌گردد. در این حالت فعلا پولی از حساب شما کسر نخواهد شد؛ اما طراحان آن سایت جعلی اقدام به سرقت اطلاعات وارد شده توسط شما کردند و تمام مشخصات بانکی شما را نزد خود محفوظ می‌دارند. به همین دلیل معمولا طی چند روز آتی، پیامکی از طرف بانک به شما ارسال می‌گردد و و کسر پول از حسابتان را به اطلاع شما می‌رساند.

روشی که بیان شد، یکی از پرطرفدارترین روش‌های فیشینگ برای مجرمان بود! اما روش‌های دیگرینیز وجود دارد که لازم نیست حتما از طریق ورود به سایت‌های جعلی باشد. مثلا گاهی با ارسال یک پیام به فرد، ادعا می‌کنند که از طرف بانک هستند و در حساب بانکی ایشان مشکلی ایجاد شده است و از آنان می‌خواهند هر چه زودتر با شماره‌ای تماس بگیرند. وقتی فرد با آن شماره تماس می‌گیرد، از او خواسته می‌شود که به دستگاه خودپردازی رجوع کرده و اقداماتی از قبیل وارد کردن شماره کارت، رمز کارت یا حتی عوض کردن رمز را انجام دهند. با این کار یا پولی را به حساب خود واریز می‌کنند یا اطلاعات بانکی شما را به سرقت می‌برند.

در قانون جرایم رایانه‌ای، سرقت و کلاهبرداری رایانه‌ای جرم‌انگاری شده است و در صورت وجود شرایط مذکور، مجرم به مجازات مقرر در آن مواد (۷۴۰ و ۷۴۱ قانون مجازات اسلامی) محکوم خواهد شد.

برای جلوگیری از قربانی شدن توسط فیشرها باید هنگام ورود به سایت‌ها به دقت آدرس آنها را کنترل کنید؛ زیرا عموماً مجرمان از آدرس‌های مشابه با سایت‌های رسمی و‌ معتبر استفاده خواهند کرد. هم‌چنین در فیشینگ‌هایی که به روش تماس تلفنی انجام می‌شود، بایستی حتما از ارتباط تماس‌گیرنده با بانک مطمئن شوید و حتی‌الامکان با شماره‌های رسمی بانک تماس بگیرید و حقیقت را جویا شوید.

 

  • امیرپور مدیر موسسه

خسارت تاخیر تادیه

«آشنایی با حقوق متقابل افراد با یکدیگر و قانون» یکی از راهکارهای برون رفت از اختلافات شخصی و جمعی است که مهمترین اثر این آگاهی را می توان در پیشگیری از وقوع بسیاری از مشکلات حقوقی دانست؛ در پایان رسیدگی به برخی شکایات، بخشی از حکم این است که یک طرف باید خسارتی را که به دیگری وارد کرده است، جبران کند؛ اما کم نیستند مواردی که فرد محکوم به پرداخت خسارت زیر بار نمی‌رود و دیر اقدام به پرداخت آن می‌کند. قانونگذار در این مورد برای جلوگیری از بروز مشکل و خسارت بیشتر زیان‌دیده، «خسارت تأخیر تادیه» را مطرح کرده است.

شرایط مطالبه خسارت تأخیر تأدیه چیست؟

خسارت تأخیر تأدیه در دعاویی قابل مطالبه است که موضوع اختلاف، دین (بدهی) و آن هم از نوع وجه رایج ایران باشد و همچنین سررسید مشخصی در پرداخت آن پیش بینی شده باشد.

یعنی موضوع تعهد پرداخت وجه نقد از سوی خوانده به خواهان باشد و در غیر این صورت، مانند تعهد به تحویل کالا و انجام خدمات و حتی پرداخت وجه نقد غیر رایج در ایران، موضوع خسارت تأخیر تأدیه نخواهد بود.

اگر مدیون در سررسید پرداخت خسارت به‌ دلایلی خسارت را پرداخت نکرد و تأخیر ایجاد شد، باید ثابت کند که به‌ دلیل ناتوانی مالی (اعسار) و مواردی از این قبیل، تأخیر داشته است.

ملاک محاسبه تاریخ خسارت تأخیر تأدیه چه زمانی است؟

اگر طرفین در خصوص مبدأ زمانی محاسبه خسارت توافقی شفاهی یا کتبی داشته باشند بر اساس جواز ماده ۱۰ قانون مدنی، ماده ۲۳۰ این قانون و انتهای ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی، توافق آنها محترم خواهد بود و دادگاه به میزان و شرایط آن حکم صادر می‌کند.

در مطالبات پولی، بیشتر مورد قبول و تمایل دادگاه‌ها تاریخ صدور حکم است و در خصوص اوراق تجاری، مهریه و اسناد موضوع آیین نامه اجرای مفاد اسناد رسمی رویه صدور احکام بر مبنای تاریخ سررسید بدهی است.

خسارت تأخیر تأدیه سفته و برات از چه زمانی محاسبه میشود؟

مطابق ماده ۳۰۴ و ۳۰۹ قانون تجارت، خسارت تأخیر تأدیه به مبلغ اصلی برات یا سفته که به واسطه عدم تادیه اعتراض شده است از روز اعتراض محسوب میشود و از عبارت (روز اعتراض) تاریخ ثبت واخواستنامه در دفتر دادگاه استفاده می شود نه تاریخ ابلاغ واخواست و ماده ۷۲۱قانون آئین دادرسی مدنی ناظر به دعاوی مستند به برات و سفته واخواست شده نیست.

تعهد صادرکننده اسناد تجاری در مقابل دارنده آن به چه معنایی میباشد؟

به رابطه‌ حقوقی که به موجب آن شخص در برابر دیگری ملزم به رعایت امری شود در اصطلاح «تعهد» ‌گفته می‌شود. «دین» در ساده ترین تعریف «تعهدی است بر عهده شخص به نفع دیگری». در نگاهی کلی‌تر به طور معمول دین اعم از تعهد است اما در معنای خاص رایج در روزگار ما دین جنبه منفی تعهد مالی یعنی «بدهی» است.

اگر دین با تأخیر پرداخت شود، می توان از فرد خسارت گرفت؟

اگر دین در موعد مقرر ادا شود که در عمل بحثی نخواهد بود اما اگر دین با تأخیر ادا شود آن وقت است که به مدیون خسارت وارد می‌شود.

امکان مطالبه قانونی خسارتی با عنوان خسارت تأخیر تأدیه دین ـ که در حقیقت جبران کاهش ارزش پول است ـ در عمل فراهم شده است.

در دعاوی که موضوع آن دین و از نوع وجه رایج بوده و با مطالبه داین، مدیون در عین توانایی مالی از پرداخت امتناع کرده در صورت تغییر فاحش قیمت سالانه از زمان سررسید تا هنگام پرداخت و پس از مطالبه طلبکار، دادگاه با رعایت تناسب شاخص سالانه که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می شود، محاسبه و مورد حکم قرار خواهد داد، مگر اینکه طرفین به نحو دیگری مصالحه نمایند.

اگر مهریه وجه نقد در سال های پیش تعیین شده باشد در زمان حال چگونه محاسبه می شود؟

چنانچه مهریه وجه رایج باشد متناسب با تغییر شاخص قیمت سالانه زمان تأدیه نسبت به سال اجرای عقد که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می‌شود، محاسبه و پرداخت خواهد شد، مگر اینکه زوجین در حین اجرای عقد به نحو دیگری تراضی کرده باشند.

مثلا چنانچه مهریه زن در سال ۱۳۵۰ معادل ۲۰۰ هزار تومان وجه نقد تعیین شده باشد اگر زن در سال ۱۳۹۵ قصد مطالبه مهریه خود را داشته باشد، بر اساس شاخص بانک مرکزی معادل ۳۲۵ میلیون خواهد شد.

اگر مهریه شما به صورت وجه نقد در سال های گذشته بود و قصد تبدیل آن به نرخ روز را داشتید می توانید به صفحه محاسبه مهریه مراجعه و برای محاسبه مهریه اقدام کنید.

در حال حاضر خسارت تأخیر تأدیه چک از چه زمانی قابل مطالبه است؟

نظریه های متفاوتی بیان شده است. گروهی بر این باورند که خسارت تأخیر تأدیه چک از زمان تاریخ سررسید چک است، چون در زمان سررسید صادرکننده باید بدهی را پرداخت می کرده است.

گروه دیگری معتقدند، خسارت تأخیر تأدیه چک از زمان برگشت خوردن چک قابل مطالبه میباشد، زیرا دارنده اعتراض خود را با برگشت زدن چک اعلام کرده است.

در آخر گروهی هستند که معتقدند از زمانی دارنده چک می تواند خسارت تأخیر تأدیه را مطالبه کند که علاوه بر برگشت زدن چک، دادخواست مطالبه وجه نیز بدهد که در حال حاضر با توجه به رویه قضایی قابل اجراست.

چکی که در سال ۱۳۹۰ و به مبلغ ۲۰ میلیون صادر شده، وصول نشود چه مقدار خسارت به آن تعلق می گیرد؟

در صورتی که در زمان سررسید چک که همان سال ۱۳۹۰ بوده است، دارنده چک را برگشت زده و برای مطالبه وجه چک اقدام کرده باشد، میزان خسارت تأخیر تأدیه حدودا در این مدت سی میلیون تومان خواهد بود که با جمع مبلغ اصلی، معادل ۵۰ میلیون تومان از صادرکننده چک قابل مطالبه است.

 

  • امیرپور مدیر موسسه

تحوّل درحقوق ارث زن از اموال غیر منقول شوهر

چکیده ‌

    مجلس شورای اسلامی، در بهمن ماه 1387(ه.ش)مواد 946 و 948 قانون مدنی ایران را اصلاح کرد. با این اصلاح و سهیم کردن زوجه در قیمت زمین، تحولی چشم‌گیر در حقوق ارث زوجه از اموال شوهر به وجود آمد. این تحول، بیش از هر چیز مدیون اظهار نظر صریح یکی از فقهای معاصر است که زمینه مناسب را برای ارائه طرح از سوی نمایندگان مجلس شورای اسلامی  فراهم ساخت.در. قانون مدنی، مصوب سال 1307( هـ . ش) به پیروی از نظر مشهور فقهای امامیه‌‌‌‌‌، زن از عین و قیمت زمین محروم است و تنها مستحق دریافت قیمت ابنیه و اشجار می‌باشد. با اصلاح مواد فوق، زمین نیز مشمول سهم زن از اموال شوهر شد. در عین حال، زن از قیمت اموال غیر منقول بهره‌مند  می شود، اما از عین آن محروم است. هر چند در ماده 948 اصلاحی نیز کماکان بر حق زن از استیفای از عین اموال غیر منقول، در صورت امتناع سایر ورثه از ادای قیمت تأکید شده است، اما به نظر می‌رسد قانونگذار باید میان زوجه‌ای که از شوهر دارای فرزند است و زوجه بدون فرزند تفکیک قائل می‌شد و زوجه دارای فرزند از شوهر را مستحق دریافت عین می‌دانست.

کلید واژه ها : اموال منقول، اموال غیر منقول، عرصه، اعیان، زوجه دارای  فرزند.

1- مقدمه:

    با نگاهی اجمالی، به تاریخ میراث قبل از اسلام و بررسی ادیان الهی (مهرپور،‌1370،ص17) و قوانین کشورهای اروپایی تا کمی قبل از یکصد سال اخیر ( شایگان،1375،  ص264 ؛ مطهری، 1378، ص214 ) که زن به را در حکم کالا و جزئی از ترکه می دانستند وبرای وی هیچگونه استقلال مالی قائل نبودند، باید به احکام  افتخارآمیز اسلام در مورد مسائل مالی زن مباهات کرد. عدم شناسایی حق وراثت برای زن، در دوران جاهلیت (مطهری، همان، 235؛ طاهری، 1376، ص 229) و حتی به ارث رسیدن زن میّت ، به عنوان جزئی از ترکه در قبل از اسلام (طباطبایی، 1377 ق، ص 402) این واقعیت را آشکار می‌سازد که اسلام، با احکام نورانی خود، تحولی بی‌نظیر را در حقوق ارث زن ایجاد کرد.  در واقع اسلام  رسوم غلط جاهلیت را با شناسـایی حق ارث برای زنـان درکنار مردان ، کنار زده است  ( مکارم شیرازی، 1377، ص 376 ) .

قانون مدنی ایران، مصوب 1307 (هـ . ش) که مبتنی بر فقه امامیه تنظیم شده است ،در مواد940 تا 949 احکام میراث زوجین را بیان کرده است. در این مواد شرایط، میزان و اموال موضوع ارث زوجه بیان شده است. در مورد مبانی این مواد، در کتب فقهی و حقوقی زیر به اندازه کافی بحث شده است :( نجفی، 1368، ص 196؛ محقق حلّی، 1377 ق ، ص 301 ؛ شهید ثانی، 1389 ق ، ص 172 ؛ انصاری، 1375ق ، ص401 ؛ لنگرودی ،1357،ص 214 ؛ امامی ، 1383 ، ص 310 ؛کاتوزیان، 1385، ص311  ؛ شهیدی ، 1381 ، ص197 ؛ قبله‌ای ،1381، ص 164 ؛ مصلحی ، 1385 ، ص195 ؛ زارعی ،1380 ،ص311 ؛ مهرپور ،1370 ، ص 25 ) .

            هدف از این نوشته، بحث در شرایط تحقق ارث زوجه، مانند: وجود رابطه زوجیت، صحیح بودن این رابطه، وجود رابطۀ زوجیت هنگام فوت مورث، دائمی بودن زوجیت و یا ممنوع نبودن زوجه از ارث و اموری از این قبیل نیست، بلکه نخست به میزان ارث زن، از اموال شوهر در حالات مختلف می پردازد، به شبهاتی که در این حوزه مطرح می‌شود پاسخ می دهد و در ادامه اموال موضوع ارث زوجه و تحوّل صورت گرفته در این حوزه، با نگاهی به قانون اصلاح موادی از قانون مـدنی مصوب 1387 نقد می شود .

            در قرآن کریم به ویژه آیات 7 ،11،12،و 176 سورۀ مبارکۀ نساء که خداوند متعال میزان سهم‌الارث بستگان میّت را با تفاوت‌هایی تعیین کرده ، حکمت‌ها و اسراری نهفته است که بشر به اندازه درک و فهم خویش و با کمک روایات ،گوشه‌هایی از آن را فهمیده است . در این آیات نیز احکام ارث، مانند سایر احکام در اسلام بر علم و حکمت الهی استوار است ( فریضه من‌الله ان الله کان حکیماً علیما ـ این احکام از سوی خدا واجب شده است، همانا خداوند دانا و حکیم است). ( آیه 11 سوره مبارکه نساء ) و سهم هر یک از وراث، بر اساس مصالح واقعی بشر تعیین شده است. (لاتدرون ایهم اقرب لکم نفعاًـ نمی‌دانید کدامیک (پدران وپسران) برای شما سودمندترند . « آیه 11 سوره مبارکه نساء ») (قرائتی ، 1384 ،  ص251‌)

            بررسی علل دو برابر بودن ارث مرد، نسبت به زن در ارث زوجین و یا دو برابر بودن ارث پسر، نسبت به دختر در ارث فرزندان و همچنین دو برابر بودن ارث خویشاوندان ذکور پدری، نسبت به خویشاوندان مؤنث پدری ( به استثنای خویشاوندان مادری که ارث ذکور و اناث برابر است)، با استفاده از آیات و روایات و بررسی مسئولیت‌های اقتصادی و اجتماعی آنان نیز در این مقال نمی‌گنجد و در جای خود به آن پرداخته خواهد شد .  

            برابر مواد 913 و 927 و 938 قانون مدنی، زوجه در صورت وجود اولاد برای میّت یک هشتم (ثمن) ترکه و در صورت عدم وجود اولاد برای میّت، یک چهارم (‌ربع) ترکه شوهر خود را  ارث می‌برد . زوج نیز در صورت وجود اولاد برای میّت، ربع ترکه و در صورت عدم وجود اولاد برای میّت، نصف ترکه زوجه را ارث می‌برد . برابر ماده 949 قانون مدنی، در صورتی که زوج، تنها وارث همسر خود باشد همه ترکه متعلق به اوست، اما در صورت انحصار ترکه به زوجه، زن فقط ربع مذکور در ماده 927  را ارث می‌برد و بقیه ترکه شوهر در حکم مال بلاوارث و تابع مقررات ماده 866 یعنی راجع به حاکم است و برابر ماده 3 قانون تأسیس سازمان جمع‌آوری اموال تملیکی، ارث بلاوارث در اختیار ولی فقیه و حاکم است  (باختر، 1386، ص381) . به موجب مواد 946 و 947 قانون مدنی ایران مصوب (1307 هـ ش) زن، سهم‌الارث خود را فقط از قیمت ابنیه و اشجار می‌برد و از عین یا قیمت زمین محروم است . حکم این مواد، از بین نظرات مختلفی که در بین فقهای امامیه مطرح  است و با نظر مشهور منطبق است برگزیده شده و تصویب گردیده است. حکومت این نظر، در مجموعه قانـون مدنی در 80 سال گذشته با اظهار نظر صریح یکی از فقهای معاصر (خامنه‌ای ، 1386 ،ص3) و به دنبال آن اصلاح مواد 946 و 948 و حذف ماده 947 ، پایان پذیرفت. ایدۀ اصلاح مواد مذکور، با ارائه طرحی در سال 1382 آغاز شد اما به دلیل مغایرت با شرع، شورای نگهبان آن را تأیید نکرد. پس از بیان دیدگاه‌ رهبر معظم انقلاب اسلامی دام‌ظله در دیدار با تعدادی از بانوان، این‌بار در سال 1386 طرحی از طرف تعدادی از نمایندگان ارائه گردید و در سال 1387 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. ( مجموعه نظریات شورای نگهبان ، 1384 ، ص302). به موجب مواد اصلاحی جدید، زن نیز همانند شوهر، از کلیه اموال منقول و غیر منقول همسر خویش ارث می‌برد ،با این توضیح که زن از عین اموال منقول، و قیمت اموال غیر منقول بهره‌مند می‌گردد. توسعه این نظر، به ارث بردن زوجه دارای فرزند از شوهر، از عین اموال غیر منقول زوج نیز مورد انتظار بود. اما به این نکته توجه نکرد.

            مسأله اصلی در این مقاله، تبین مبنای این تحول قانونی و پاسخ به این سئوال  است که قانون مذکور  در چه زمانی اجرا می شود و آیا سرایت به مواردی که فوت، قبل از تصویب قانون اتفاق افتاده ، ولی هنوز ترکه تقسیم نشده است، آنگونه که در تبصره ذیل ماده 946 آمده، صحیح است یا خیر ؟ فرضیه ما در این نوشته، این است که از اطلاق و عموم آیات ارث و تحلیل روایات وارده می‌توان استنباط کرد که زن از کلیه ماترک شوهر خود صرف نظر از عین یا قیمت،ارث می‌برد.

2 ـ ضرورت تحول همراه با پای‌بندی به اصول 

    سخن گفتن از تحول در حوزۀ حقوق، بدون پای‌بندی به اصول حاکم بر حقوق هر کشور، امکان پذیر نیست. تفاوت های احکام ارث زن و شوهر، عبارتند است از :

            الف ـ سهم زن از اموال شوهر، در صورت وجود اولاد برای میّت یک هشتم و در صورت نبود اولاد یک چهارم است. این سهم برای شوهر از اموال زن، به همان ترتیب یک چهارم و یک دوم است  (‌آیه 12 سوره مبارکه نساء ) .

              ب ـ طبق صدر ماده 946 قانون مدنی مصوب 1307( هـ . ش) شوهر از تمام اموال زوجه ارث می‌برد، اما زن برابر مواد 946 و 947 قانون مدنی ازاموال منقول وتنها از قیمت ابنیه واشجار ارث می برد. بااصلاحیه قانون مدنی در سال 1387 (هـ . ش)، زن نیز مانند شوهر از کلیه ماترک شوهر بهره‌مند می گردد ، با این توضیح که زن از عین اموال غیر منقول، محروم  است و فقط از قیمت آنها بهره‌مند ‌می‌گردد .  

            ج ـ در صورت انحصار ورثه به شوهر ، تمام ترکه زن به شوهر می‌رسد، در حالی که برابر ماده 949 قانون مدنی در صورت انحصار ورثه به زن، تنها یک چهارم اموال شوهر به او می‌رسد و بقیه متعلق به حاکم است و به خزانۀ دولت واریز می‌شود.

            توجه به این نکته ضروری است که اسلام، علی‌رغم سنت جاهلی که زنان از ارث محروم بودند، برای زنان نصیب و بهره‌ای از ارث قرار داد ( للرجال نصیب مماترک الوالدان و الا قربون وللنساء نصیب مماترک الوالدان و الا قربون « آیۀ7  سوره نساء » ).

 خداوند متعال، در آیات 11 و 12و176 و 6 سوره مبارکه نساء، برای هر یک از خویشاوندان به نسبت دوری و نزدیکی آنها به میت سهم معینی قرار داده است. فروض شش‌گانه، فرایضی تعیین شده از جانب خداوند  است. خدای علیم و حکیم سهام مذکور را به عنوان فریضه‌ای لازم الرعایه ( یوصیکم الله فی اولادکم .... فریضه‌ من‌الله ، ان الله کان علیماً حکیما « 11 نساء » ) برای بشر قرار داده است.

            تصور و تلقی عدم تعادل و بی عدالتی در تعیین سهام زن از اموال شوهر، به بهانۀ تحولات اقتصادی ،اخلاقی ، مهندسی اجتماعی ، خواست‌های اجتماعی و ادعاها و تمسک به اخلاق عمومی و بزرگ و کوچک شدن خانواده‌ها (کاتوزیان، همان،ص322)، در عین اعتراف به صراحت قواعد مربوط به ارث و عدم توان ایجاد تحول با رویۀ قضایی و اندیشه‌های حقوقی و ضرورت تحقق مقاصد در درون نظام حقوقی اسلام (همان ،ص323)  نشانۀ عدم توجه به علم و حکمت الهی است . نمی‌توان پذیرفت که تعیین سهام معین برای زن، در جامعه عصر ظهور اسلام با شرایط اجتماعی و زندگی قبیله‌ای آن زمان متناسب بوده‌ است، اما اکنون با تغییر آن شرایط و با ابراز نگرانی از سازمان‌های بین‌المللی و حقوق بشر، باید با جعل وصیّت مفروض به سمت رفع بی‌عدالتی حرکت کنیم. به طور قطع، فروض معین برای هر عصری مناسب است و فرض مذکور برای زن را در قالب مسئولیت‌های مالی مرد، مانند: پرداخت مهریه، نفقه، اجرت‌المثل و مسئولیت‌های دینی و اجتماعی مانند شرکت در جهاد، طی دوران وظیفه عمومی و عدم مسئولیت مالی زن، در قبال تأمین زندگی شوهر و فرزندان و حتی کارهای خانه و حق دریافت اجرت المثل ( صادقی و انصاری ، 1379 ، صص1-24) باید تحلیل نمود . بنابراین، فرض مذکور غیر قابل تغییر است و تغییر در سهم زن از اموال شوهر، به میزان یک هشتم با وجود اولاد و یک چهارم در صورت نبود اولاد، در راستای تحقق عدالت نیست در ادامه می کوشیم که امکان هرگونه بحث اجتهادی و توجه به عنصر زمان و مکان، با تأکید بر ضرورت پای‌بندی به اصول وجود دارد. برای دست یافتن به این مقصود ابتدا مبنای فقهی ماده 946 قانون مدنی مصـوب 1307 را بیان می کنبم و سپس با طرح سایـر نظرات فقهـی مطرح در این زمینـه، مبنای این تحـول قانونـی را تبیین می نماییم.

 

 

3 ـ نظرات فقهی در محرومیت یا عدم محرومیت زوجه از بعض اموال 

 بر اساس مواد 946 و 947 قانون مدنی، مصوب 1307 (ه. ش) زوجه فقط از اموال منقول و قیمت ابنیه واشجار ارث می‌برد.اصلاحیه سال 1387( ه. ش) مجلس شورای اسلامی، دامنه شمول بهره‌مندی زن از اموال شوهر را تا قیمت اموال غیر منقول پیش برد، تا جایی که اگر  ورثه از ادای قیمت امتناع کنند، زن می‌تواند حق خود را از عین اموال نیز استیفاء کند.

از آنجا که مبنای مواد 946 و 947 قانون مصوب 1307‌هـ . ش نظر مشهور، فقهای امامیه است و علاوه بر نظر مشهور چهار نظریه دیگر از فقهای امامیه نقل شده است ( نراقی، 1415 هـ‌ ، ص 751، شهید ثانی ،1416هـ‌ ،ص 190 ) . ابتدا لازم است نظرات فقهی مذکور همراه با مستندات آنها مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.                   

1-3- محرومیت زوجه از عین و قیمت زمین و عین ابنیه و اشجار                                     

این نظر که قول مشهور فقهای امامیه است، مبنای مواد 946 و 947 قانون مدنی مصوب 1307( هـ . ش) می باشد. بر طبق این نظر، زوجه از عین و قیمت تمامی زمین‌های باقیمانده از شوهر، از قبیل : مزورعی، مسکونی، باغ، خالی از مسکن و زراعت و .... ‌محروم است. برابر این نظر زوجه تنها از قیمت‌ آلات،ابنیه و درختان ارث می‌برد و از عین آنها بی بهره است.

استدلال اصلی پیروان قول مشهور، این است که اگر چه از ظاهر قرآن ( آیه 12 سوره مبارکه نساء ) بهره‌مندی زوجه از تمام ما ترک استنباط می‌شود، لیکن ظاهر قرآن با روایات وارده تخصیص خورده و به عمومیت قرآن، گرچه در ظاهر باقی است، نمی‌توان استناد کرد. درحقیقت با وجود روایات مانعه، علم به وجود مخصص حاصل شده است ( انصاری، 1375، ص402 . شیخ طوسی، 1387، ص 126. حسینی عاملی، بی‌تا،ص 189. طباطبایی، 1404 هـ ق،ص 367. فخرالمحققین ،1387 ، ص 240. نجفی، 1368 ،ص 211 . شهید اول، 1411 هـ.ق،ص230. شهید ثانی، 1416 هـ.ق، ص190،خوانساری، 1364 ، جزء 5 ، 353 . طباطبایی حکیم، 1427 هـ.ق ،ص 18. طباطبایی بروجردی، 1413 هـ.ق،ص 126 . محقق حلی، 1409 هـ.ق،ص 835 . علامه حلی، 1361،ص 224. حلی ، هـ.ق 1405، ص508 ) .

مبنای مشهور فقهای امامیه، روایات هفده‌گانۀ باب ششم از ابواب میراث الازواج وسائل الشیعه (حر عاملی، 1388 هـ.ق ، ج 17 ، 517 ) و اجماع مطرح شده در این خصوص است . در ادامه ،روایات مذکور مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و اجماع فقها، بر محرومیت زوجه نیز مطرح می گردد.

1-1-3 ـ روایات

در اثبات نظر مشهور، به روایات ذکر شده در باب ششم میراث زوج و زوجه استناد شده است. روایات مذکور، به جز روایت  شماره 17 که از حضرت امام رضا (ع) نقل شده، مابقی منقول از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) است . اینک به بررسی سند و دلالت تعدادی از روایات می‌پردازیم :

1ـ ابن محبوب، از علی‌بن رئاب، از زراره، از امام باقر (ع) نقل می‌کند که: زن از کشتزارها ، خانه‌ها ، سلاح و چهارپایان که شوهر به جای گذاشته، ارث نمی‌برد و از مال ، فرش ، لباس‌ها و اثاث خانه که از شوهر به جای مانده است، ارث می‌برد و باقیمانده ساختمان تخریب شده، درها ، تنه‌های درخت خرما و نی‌ها ( که در ساختمان به کار می‌رود ) تقویم شده و حق زن از قیمت آنها پرداخت می‌شود  ( حر عاملی ، 1388 ، ص 517 ، حدیث 1 ) . همچنین این روایت، از خطاب ابن محمد همدانی، از طربال بن رجاء، از امام باقر(ع) نیز نقل شده است ( شیخ صدوق ، 1404 هـ . ق ،  ص248 ) .

احوال خطاب و طربال، مجهول و فاقد هرگونه توثیق از علمای رجال است (‌خویی، 1413 هـ . ق ، ص96 و ص  57 ). از طرف دیگر، علی‌بن رئاب، از اصحاب امام باقر (ع) نیست که بتواند، بدون واسطه از ایشان حدیث نقل کند ( خویی ،همان، ص 22 ). با این وصف، این حدیث از نظر سند ضعیف است.به علاوه ، با توجه به محرومیت زن از سلاح و چارپایان در این حدیث ( که هیچ فقهی از فقهای امامیه، قائل به محرومیت زن از آنها نیستند ) سستی و ضعف این حدیث از نظر دلالت نیز آشکار است .

2ـ علی بن حسن بن فضال، از احمد بن حسن، از پدرش، از عبدالله بن مغیره، از موسی‌بن بکر الواسطی نقل می‌کند که به زراره گفتم: بکیربن اعین، از امام باقر (ع) حدیثی نقل کرد که: زنان از آنچه شوهرانشان از خاک خانه‌ها و زمین به جای می‌گذارند، ارث نمی‌برند و فقط سهم آنان از قیمت بنا و تنه درخت خرما و نی به کاررفته در ساختمان داده می‌شود و چیزی از زمین و خاک خانه به او داده نمی‌شود. زراره گفت : شکی در این نیست  ( حر عالی، 1388 هـ ، ص 521 حدیث 15. شیخ طوسی، همان، ص 301 ) .

مشهور فقها موسی بن بکر الواسطی را مجهول و ضعیف می‌دانند ( مازندرانی ، بی‌تا ، ص 52 ) و از طرف هیچ یک از علمای رجالی مورد توثیق قرار نگرفته است  ( نجاشی، 1416 هـ . ق،  ص107 ) .به همین علت سند این روایت نیز ضعیف است .

3ـ عده‌ای از اصحاب، از سهل‌بن زیاد، از علی بن حکم، از ابان احمر از میسر بیاع زطی از امام باقر(ع) نقل شده که گفت: از امام باقر (ع) از میراث زنان پرسیدم . فرمود:  از قیمت آجر، بنا، چوب و نی ارث می‌برند، ولی از زمین و مزارع ارث نمی‌برند. گفت از دختران پرسیدم ؟ فرمود : دختران نصیب خود را می‌برند . پرسیدم علت چیست، در حالی که در قرآن سهم زن یک چهارم و یک هشتم مشخص شده است؟ فرمودند: دلیل این است که زوجه دارای نسب با زوج نیست ، تا به واسطه آن ارث ببرد و دلیل این است که ممکن است زوجه ازدواج کند و شوهر و فرزندانش که از قوم دیگری هستند می‌آیند و مزاحم اینها می‌شوند (حر عاملی، همان، حدیث 3 ).

یکی از نقل کنندگان سند این سهل‌بن زیاد است که از نظر علمای رجال و فقها مورد وثوق نیست و به دروغگویی مشهور است ( نجاشی، همان، 185. شیخ طوسی، 1417 هـ.ق، ص 142 ) با این وصف، سند این روایت ضعیف است. از نظر دلالت نیز باید گفت همیشه این‌گونه نیست که هیچ رابطه‌ای بین زوج و زوجه نباشد، بلکه در بسیاری از ازدواج‌های فامیلی، زن و شوهر با هم رابطه نسبی هم دارند، خصوصاً در زمان‌های قدیم و در صدر اسلام که اکثر ازدواج‌ها قبیله‌ای و فامیلی بوده است. به اضافه اینکه معلوم نیست، اگر دلیل این باشد، چرا مردان در عین نداشتن رابطه نسبی، از کلیه اموال زنان ارث می‌برند؟ (موسوی غروی، 1377، ص 424)

ایراد دوم، در دلالت آن است که اولاً: همیشه این‌گونه نیست که زنان بیوه، بعد از فوت همسرانشان ازدواج کنند. ثانیاً : در صورت ازدواج، دخالت شوهران آنها در مال غیر منقول به ارث رسیده به آنها قطعی نیست . ثالثاً :‌ در اراضی ، باغ‌ها و حتی خانه‌ها ،تقسیم و افراز املاک بین وراث امری ممکن است و تقسیم  کردن این اموال از محروم کردن زنان معقول‌تر و عادلانه‌تر به نظر می‌رسد. در مواردی هم که اموال غیر منقول، قابل افراز نبوده و امکان تقسیم نباشد، از طریق فروش مال غیر منقول و پرداخت سهم زوجه، عملی و میسر است . رابعاً : این نگرانی و تعلیل و یا بیان حکمت تشریع این‌حکم،در مورد دختر،مادر یا خواهر متوفی قوی‌تر است، زیرا احتمال ازدواج دختران و خواهران از زن متوفی بیشتر است. بنابراین، قاعدتاً باید حکم محرومیت در مورد آنها نیز صادر می‌شد . در عین حال، پذیرش این نظر و تعلیل ادعایی، دلالت بر محرومیت زوجه از قیمت ندارد، بلکه حداکثر می‌توان به محرومیت از دریافت عین حکم کرد. در نتیجه، این روایت نیز از نظر سند ضعیف است و از نظر دلالت هم اساس محکمی ندارد .

4ـ امام رضا (ع)، در جواب سئوال محمدبن‌سنان که چرا زوجه از زمین ارث نمی‌برد، مگر از قیمت آجر و باقیمانده ساختمان تخریب شده، نوشتند که تغییر و تبدیل زمین امکان پذیر نیست، درحالی که قطع رابطه زوجه و همسرش مجاز است، ولی رابطه پدر و فرزند چنین نیست و جدا شدن آنها از یکدیگر ممکن نیست، ولی زن می‌تواند از شوهرش جدا شود و با دیگری ازدواج کند. پس چیزی که ممکن است بیاید و برود ، میراث او هم در اموالی قرار داده شده است که تغییر و تبدیلش امکان دارد و آن چیزی که ثابت و پابرجاست، برای کسی است که مثل خودش ثابت و پابرجاست (حرعاملی، همان، حدیث 14).

محمد بن سنان از نظر علمای رجال فردی ضعیف و کذاب است  ( خویی ، همان (هـ) ، 168 . طوسی ، 1417 ، ص 219 . علامه حلی ، همان ،  صص89 و 348 ). از نظر دلالت نیز بسیاری از محققین از نظر مفاد ، در نسبت این روایت و صدور آن از امام (ع) تردید جدی کرده‌اند (طباطبایی بروجردی، همان، ص111) .

5ـ محمد بن علی ‌بن حسین، به اسناد از حسن بن محبوب، از احول، از امام باقر (ع) نقل می‌کند که فرمود: زنان از زمین ارث نمی‌برند و سهم آنها از قیمت بنا، درخت و خرما یعنی بنایی که روی زمین است (حر عاملی، همان، حدیث 16. صدوق، همان، ص348) .

در اینجا، حسن بن محبوب راوی بلاواسطه از احول است، درحالی که احول، در سن طفولیت حسن بن محبوب یا فوت کرده و امکان روایت مستقیم برای او از احوال وجود ندارد . پس این روایت مرسله است و حجت نخواهد بود (طباطبایی بروجردی، همان، صص 116 و 120 . سجانی ، صص1248 ، 322) در نتیجه این روایت نیز از نظر دلالت و سند مخدوش است .

6ـ حمید‌بن زیاد، از حسن ‌بن محمد بن‌سماعه، از جعفربن سماعه، از مثنی، از عبدالملک بن اعین، از یکی از دو امام باقر و امام صادق علیهم‌السلام نقل می‌کند، که زنان از زمین‌خانه و زمین زارعتی سهمی ندارند. در سلسه راویان این حدیث المثنی است که مشترک میان المثنی بن‌عبدالسلام و المثنی بن‌ولید است که هردو را المثنی الحناط گویند . از میان علمای رجال، کشی در شرح حال ایشان بیان می‌کند : کلهم حناطون، کوفیون، لابأس بهم ( خویی، همان (ح)، ص 190 ). از جمله «لا‌بأس بهم» بر می‌آید که هیچ دلیلی بر توثیق حتی مدح ایشان وجود ندارد. لذا، به این روایت به عنوان حجت شرعی نمی‌توان اعتماد کرد. یکی از فقهای مشهور نیز راویان این حدیث را جماعتی از ضعفا می‌داند( شهید ثانی، همان ، ص260 ).

7ـ حسن بن محمد بن سماعه، از محمد بن زیاد، از محمد بن حمران، از محمد بن مسلم و زراره، از امام باقر (ع) نقل می‌کند: زنان از زمین خانه‌ها و زمین زراعتی ارث نمی‌برند، مگر اینکه در آن بنایی ایجاد شود که در این صورت از بنا ارث می‌بردند( حرعاملی ، همان ، حدیث 13 ). محمد بن سماعه، از شیوخ متعصب مذهب واقفیه است، ولی مورد توثیق نجاشی قرار گرفته است ( طوسی، 1417، ص103 ). شیخ در کتاب تهذیب، می گوید آنچه در این کتاب از وی نقل کرده ‌، از یکی از دو طریق به دست او رسیده است که یکی از آنها موثق است و دیگری ضعیف. و این در حالی است که هیچ قرینه‌ای وجود ندارد که شیخ، این حدیث را از کدام طریق نقل کرده است. در مقابل این بیان که ایشان از شیوخ اجازه است و از این حیث بی‌نیاز از توثیق است ، مقبول نیست . در میان اجازه هم افراد ضعیف بسیاری وجود دارند و حتی گاهی در میان آنها افراد ناصبی هم پیدا می‌شوند. لذا این روایت نیز از لحاظ سند ضعیف است .

با جمع بندی و تحلیل دلیل روایی نکات زیر نیز بدست می آید ؟

قائلین به نظر مشهور، به روایات دیگری استناد کرده‌اند که سند آنها صحیح است، اما همۀ آنها به سبب مخالفت با قرآن و روایات منصوصه ایراد دارند . در عین حال معروف است که ضعف اخبار واصله با عمل فقها به آن، جبران می‌شود و فقهای متقدم ، متأخر و معاصر به این روایات عمل کرده‌اند. این عمل فقها، نشانه آن است که در این روایات، قرائن و شواهدی برای حمل بر صحت وجود داشته است که آنها، بر آن تکیه کرده اند یا به آن عمل نموده اند، در حالی که این قرائن و شواهد به دست ما نرسیده است.

در پاسخ باید گفت: چگونه است که تاکنون هیچ کدام از فقها به قرائن و شواهد مورد بحث، اشاره‌ای کلامی نداشته‌اند و حتی یک نفر از آنها در این مورد سخنی نگفته‌اند؟ عمل فقها  هم به تنهایی نمی‌تواند مشعر بر ضعف حدیث باشد، به خصوص در این بحث، که هم با ظاهر قرآن مخالفت دارد و هم روایات دیگری در ارث بردن زوجه از اموال غیر منقول وجود دارد که در بندهای بعدی به بیان تعدادی از انها خواهیم پرداخت . یکی دیگر از استدلال‌ها، این است که در صورتی که برخی از روایات واجد تواتر باشند، ضعف سندی آنها خلل محسوب نمی‌گردد و در تواتر، وثاقت راویان شرط نیست. در این مورد هم، روایات تواتر دارند ( شیخ مفید، 1413 هـ.ق ، 98 . صافی، همان ، ص 5 ) .

با بررسی روایات وارده در این زمینه و حذف روایات نقل به مضمون و عدم تقطیع و تطبیق روایات با یکدیگر، تعداد روایات به کمتر از هشت می‌رسد  (طباطبایی بروجردی، همان، ص 111. سجانی، همان،ص 317، فاضل لنکرانی، 1374، ص471 . شاهرودی، صص 1421، 26) .

از این فراتر، به ادعای یکی از فقهای معاصر، با توجه یکی بودن راویان اصلی ناقل خبر، مانند: زراره، محمدبن سلم، عبدالملک ابن اعین، یزید صائغ و فضلای پنج گانه، احتمال صادر شدن یک جا از امام (ع) و اختلاف در نقل روایت در بعضی از الفاط و عبارات و عدم تقید روات به نقل عین عبارات و الفاظ، احتمال قوی می‌دهد که مجموع روایات نقل شده در باب حرمان به پنج یا شش روایت بر‌سد  (صافی به نقل از مهرپور،1370، ص146) . با این وصف، با این تعداد روایت ، نمی‌توان ادعای تواتر کرد و روایات مخالف را به دلیل تعارض با آنها کنار گذاشت.

 

2-1-3 ـ اجماع

علاوه بر روایات این باب، تعدادی از فقها در اثبات عقیده خود مبنی بر محرومیت زوجه از برخی ماترک  ، به اجماع مورد ادعای متقدمین و متأخرین تمسک می جویند. صاحب مفتاح الکرامه، ادعای اجماع بر این دارد که زوجه بدون فرزند از شوهر از عین خانه و زمین محروم است  ( الحسینی‌العاملی، همان، ص 189 ) .

 درپاسخ به این استدلال، بر خلاف ادعای اجماع مذکور اولین کسی که با این حکم مخالفت کرده ابن جنید است ( ابن جنید، 1414 هـ.ق، ص 336  ) . قاضی ابوحنیفه نعمان بن محمد تمیمی، صاحب دعائم‌الاسلام نیز با اظهار نظر خود، ادعای اجماع را متزلزل می‌کند. در کتب بسیاری از فقها متقدم نیز، از این محرومیت صحبتی به میان نیامده است و در تفاسیری مانند مجمع البیان نیز، بحثی در این مورد دیده نمی‌شود. برخی از فقهای معاصر، این مطلب را اینگونه توجیه کرده‌اند که مفسرین، معمولاً در کتب تفسیری کمتر به این موضوعات پرداخته اند و آن را به کتاب‌های فقهی احاله می‌نمایند ( سبحانی، 1415، ص 308 )، اما این استدلال، با ملاحظه برخی کتب تفسیری که در مواردی به جزئیات هم پرداخته‌اند، تمام نیست( طبرسی، 1372 ،صص 25 و29 ) .

علاوه بر این، در بین اجماع‌های ادعایی نیز در موضوع تفاوت وجود دارد . مرحوم سید مرتضی، ادعای اجماع بر محرومیت از عین زمین خانه مسکونی و ابنیه می‌نماید ( سید مرتضی، صص 1415، 558 ) . شیخ طوسی (ره) مدعی اجماع در محرومیت از عین و قیمت تمامی زمین‌ها اعم از زمین خانه مسکونی ، مزارع و باغ است ( شیخ طوسی، 1414 هـ.ق،ص 116 ) ابن ادریس حلی، از اجماع در عین و قیمت زمین خانه مسکونی و عین ابنیه و اشجار موجود در آن سخن می‌گوید ( ابن ادریس، همان،ص 258‌) . ملاحظه می‌شود که موضوع مورد اجماع، یکی نیست و ادعای اجماع بر محرومیت زوجه از انواع زمین‌ها و عین یا قیمت و امثال آن ثابت نیست. موارد نقض اجماع در آرای فقها هم کم نیست ( بحرانی، بی‌تا، ص 368 ) . پس استناد به اجماع نیز قابل اتکاء نیست .

4 ـ محرومیت زوجه، از عین مال غیر منقول و بهره‌مندی از قیمت

 بر اساس این نظر و به منظور جلوگیری از ورود احتمالی شوهر بیگانه بر اهل و بازماندگان میّت، در صورت ازدواج زن با فرد دیگر، بهترین وجه این است که قیمت زمین و بنا به زوجه پرداخت شود  (سید مرتضی علم‌الهدی، 1415 ق ،ص 175). از آنجا که بر اساس اطلاق آیه قرآن، زوجه از همه اموال شوهر ارث می‌برد، با هدف جمع بین آیه ( آیۀ12 سوره مبارکه نساء ) و روایات و عدم وجود اجماع بر محرومیّت زوجه، از عین و قیمت و توجه به علت و حکمت عدم تحویل عین زمین و بنا به زوجه و روایاتی که دلالت بر ارث بردن زوجه از جمیع ماترک زوجه می‌نماید، پرداخت قمیت زمین و بنا به زوجه به صواب نزدیک تر است (علامه حلّی، 1381، ص 52  ) .    بزرگانی چون: سید مرتضی (ره) و علامه حلّی (ره) بر این نظرند. در ادامه ابعاد بیشتری از این نظر مورد بحث قرار می گیرد .            

5 ـ  حرمان زوجه فاقد فرزند از عین اموال غیر منقول 

            برخی از فقها، از جمله محقق در شرایع، قائل به این هستند که محرومیت زوجه از عین اموال غیر منقول اعم از زمین و بنا منحصر به همسری است که از این شوهر و یا شوهر دیگر فاقد فرزند باشد  ( محقق، 1383، ص 329 ؛ الحسینی‌العاملی، ص 189 ؛ نوری الطبرسی، 1409، ص 196 ؛  الجبعی العاملی، 1389 ق ، ص172 ؛ شیخ طوسی، صص 1387، 462 ؛ ابن‌البراج نقل از مروارید، 1410 ق ، ص 193 ؛ خامنه‌ای، همان ). و چنانچه زوجه دارای فرزند باشد، از عین هم می‌تواند بهره‌مند شود . این نظر که واجد کمترین تخصیص در عموم قرآن می باشد، به این معنا است که زن به طور کلی از همه اموال شوهر،حتی از عین نیز ارث می‌برد و از این جهت، بین زن و مرد هیچ تفاوتی وجود ندارد. در این نظر، فقط زنانی که فاقد فرزند هستند، قیمت اموال غیرمنقول بازمانده از شوهر خود را به ارث می‌برند و عین اموال مذکور به آنان تحویل نمی‌شود. این نظریه که به بهره‌مندی کامل زن از اموال شوهر نزدیک است ،انگیزه اصلی تصویب قانون اصلاحی مواد 946 و 948ق.م بوده است .

6 ـ  ارث بردن زوجه از کلیه اموال منقول و غیر منقول  اعم ازعین یاقیمت

            از عموم واژه « مما » در قسمتی از آیه 12 سوره مبارکه نساء « ولهن الربع مماترکتم » ‌و صحیحه فضل‌ابن ابی‌یعفور و فضل‌بن عبدالملک از ابی‌عبدالله علیه‌السلام ( الحرالعاملی، 1388  ق، ص 522 ) و همچنین روایت عبید بن زراره و فضل ابی‌العباس از ابی‌عبدالله علیه‌السلام در مورد مهر و ارث بردن زوجه از همه چیز ( همان، ص 73 ) چنین استنباط می‌شود که زوجه، مانند زوج از کلیه ماترک زوجه اعم از منقول و غیر منقول ارث می‌برد و در این امر، فرقی بین عین و قیمت نیست . این نظریه که به ابن جنید بغدادی معروف به اسکافی نسبت داده شده است ( نجفی، 1368، ص 307  ؛ الحسینی العاملی ، ص 190  ؛ علامه حلّی، 1381، ص 53 )  به نحوی توسط محقق اردبیلی نیز با تعبیر « پذیرش خلاف آن که مخالف ظاهر قرآن و عموم اخباری است که دلالت بر ارث بردن زن از کلیه اموال شوهر می‌کند مشکل است » مطرح شده است (محقق اردبیلی، ص 443 ) . یکی از ایرادات وارد بر این نظر اجماعی است که از سید مرتضی ( علم‌الهدی، 1415 ق،ص 175 ) و مرحوم صاحب جواهر ( نجفی، 1368، ص 207) نقل شده است . پاسخ این ایراد ، این گونه داده شده است که اولاً این اجماع، منقول است و تنها از خلاف و سرایر نقل شده است، ثانیاً خلاف آن ثابت است، زیرا گروهی از فقها این مسأله را مطرح نکرده‌اند و سهام زوجه را بدون ذکر متعلق آن ذکر کرده‌اند ( قبله‌ای، 1381،ص 176 ) .

            ایراد دیگری که به نظر ابن جنید وارد کرده‌اند، این است که این نظر، با اخباری که بر محرومیّت زوجه از اراضی و خانه دلالت دارند مخالف است و روایاتی که در این استدلال اشاره شد، مخالف مشهور و موافق با عامه است. این ایراد نیز پاسخ داده شده است که « اولاً شهرت از محجات نیست ( خویی، 1376 ق، ص 414) ثانیاً اگر شهرت از محجات باشد ، اشهر بودن مرجح نیست ثالثاً ، اشهر بودن روایات مخالف ، معلوم نیست »   (قبله‌ای، 1381،ص 177 ) .

به نظر می‌رسد ، زن نیز همانند شوهر از جمیع ماترک زوج ارث می‌برد و در این امر فرقی بین زنی که از شوهر خود صاحب فرزند باشد که برخی از بزرگان به آن نظر داده‌اند ( محقق حلّی، 1419 ‌ هـ.ق، ص329 ؛ خامنه‌ای، 1386،ص 3 ؛ المطهرالحلّی، 1389   هـ.ق، ص241  ) و زنی که از شوهر خود صاحب فرزند نیست، نمی‌باشد . این نظر نیز از عموم آیه مستفاد است. با توجه به تعارض موجود در روایات و ضرورت تقدم روایات موافق با کتاب، در مقام ترجیح ابتدا موافقت با کتاب مقدم داشته می‌شود و پس از آن به مخالفت با عامه توجه می‌شود  (قبله‌ای، 1381،ص 178 ‌) .

7 ـ مبنای فقهی قانون اصلاح مواد 946 و 948 قانون مدنی ‌

            در مقدمه بیان شد که پس از دیدار تعدادی از بانوان با رهبر انقلاب،ایشان بیان فرمودند: « در همین مسأله ارث زن از زمین و غیر منقول نظر فقهی بعضی از بزرگان قدیم و امروز نظر فقهی ما هم همین است که آنچه منع از میراث شده عین است و قیمت آن بلاشک حق همسر و زوجه است و اشکال هم ندارد » . همچنین در دیدار ایشان با بانوان مجلس شورای اسلامی آمده است که :‌ « مثل همین عقار که نظر من این است که زن از همه چیز ارث می‌برد و از قیمت . اگر از آن مرد فرزند داشته باشد از عین می‌برد این باید بیاید در قوانین ما  » (خامنه‌ای، 1386،ص 3 )

            با توجه به نظرات چهارگانه‌ای که بیان شد و سایر نظراتـی که زن را تنها از رباع یعنـی زمین خانه‌ها (ابن‌منظور، 1408 ق،ص 115) محروم می‌داند ( شیخ مفید،1410، ص687 ) مشخص شد که قانونگذار، بهره‌منـدی زوجـه از قیمت اموال غیر منقول و محرومیّت از عین را برگزیده است و بین زنی که از میّت فرزند داشته باشد و زنی که بدون فرزند باشد، تفاوت قائل نیست.

در ادامه، ابتدا آیات مربوط تشریع حکم توارث زن و شوهر ارائه گردد. و سپس ، روایات موافق ارث بردن زن از کلیه ماترک شوهر میشود و در ادامه نظر منتخب بیان می گردد .

1-7 ـ آیات

آیات 7 و 12 و 33 سوره مبارک نساء حکم بهره‌مندی مرد و زن از ماترک خویشاوندان، و زن و شوهر از یکدیگر را بیان می کند . این آیات، به ترتیب ذکر می شود و سپس معانی و دلالت آنها مورد بررسی قرار می گیرد .

1-آیه هفت سوره مبارکه نساء:[1]خداوند در این آیه فرموده است که : « برای مردان ، از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان از خود بر جای می‌گذارند ، سهمی است و برای زنان نیز از آنچه پدر و مادر و خویشاندان می‌گذارند سهمی ، خواه آن مال ، کم باشد یا زیاد . این سهمی است تعیین شده و پرداختنی» . ( ترجمه آیه ‌الله مکارم شیرازی )‌

واژه « مماترک »  در آیۀ فوق، افاده عموم می‌کند و به معنای بهره‌مندی زن یا مرد، از کلیه ماترکی است که از اموال منقول و غیر منقول از دیگری به جای مانده است . خداوند، ابتدا پدر و مادر و سپس با بیان « اقربون »  همه خویشاوندان نسبی و سببی، از جمله زن و شوهر را شامل حکم دانسته و از اموال باقیمانده از میت بهره‌مند می‌داند بیان قرآن در این آیه عام بدون تخصیص است  (‌طباطبایی، 1377، ص 331 ) . در بهره‌مندی زنان و مردان از تمامی اموال بر جای مانده از میت در بین مفسرین اختلافی نیست  ( طباطبایی ، همان . شیخ طوسی، بی‌تا،ص 121. طبرسی، 1377،ص 18 ) . از تأکید پایان آیه مبنی بر اینکه این سهم تعیین شده و غیرقابل تغییر است، بر می‌آید که لازم است همۀ حصة زن یا مرد را از ما ترک خویشاوند میت او اعم از نسبی و سببی ادا کنند ( طباطبایی، همان ) .  

2ـ آیه 12 سوره مبارکه نساء‌‌ 1ـ در این آیه میزان سهام هر یک از زن و مرد، از ماترک دیگری بیان شده است. سهم مرد در صورت وجود اولاد برای زن، یک چهارم و در صورت نبود اولاد برای زن، یک دوم ماترک است. در حالی که سهم زن در صورت وجود اولاد برای شوهرش، یک هشتم و در صورت نبود اولاد برای شوهر متوفای او، یک چهارم از ماترک است. در این آیه هم هیچ استثنایی بر اصل ارث بردن زن و شوهر از ماترک دیگری اعم از منقول، غیر منقول، ابنیه، اشجار، آلات، مرکب، لباس و ... وارد نشده است.

3ـ آیه 33 سوره مبارکه نساء [2]ـ در این آیه خداوند می‌فرماید: برای هر کس وارثانی قرار دادیم که از ماترک پدر و مادر و نزدیکان ارث ببرند و نیز کسانی که با آنها پیمان بسته‌اید، نصیبشان را بپردازید خداوند بر همه چیز شاهد و ناظر است .

با توجه به حمل موالی بر ورثه در کتب فقهی و تفاسیر ( طباطبایی، 1377، ص 505 ) و همچنین دخول زن در جمله خویشاوندان سببی، زن در جمله وراث، از کلیۀ ماترک شوهر خود ارث می‌برد و استثنایی بر اموال باقیمانده از میت وارد نشده است .

از مجموعه آیات ارث و عموم و اطلاق آنها و شأن نزول آیات، چنین بر می‌آید که زن از کلیه ماترک میت، اعم از منقول و غیر منقول ارث می‌برد. در ادامه، روایات صحیح السندی را که حاکی از ارث بردن زن از کلیه ماترک شوهر خویش است، بیان می کنیم .

2-7 ـ ‌روایات موافق ارث بردن زوجه از کلیه ماترک

از مجموعه بررسی‌های صورت گرفته در مورد روایات مورد استناد، نظر مشهور و اجماع مورد بحث، و ظاهر عام آیه مرتبط به ارث زوجه در قرآن، نظر فقهایی که محرومیت زوجه را منحصر به زمین خانه محل مسکونی و عین ساختمان می‌دانند، دقیق‌تر و منطقی‌تر است ، زیرا با عموم قرآن، مبنی بر ارث بردن زوجه از جمیع ترکه سازگار است، با روایات موافق ارث بردن زوجه از ماترک شوهر ( حرعاملی ، همان ، باب 7 ، حدیف 1 و 2 )، و روایات مخصص، مبنی بر محرومیت ارث بردن زوجه از برخی از ماترک مطابقت دارد. اینک دو روایت باب 7 کتاب الفرایض وسائل الشیعه ( حرعاملی، همان، ص 522 ) و سپس روایتی که در باب مهر از امام صادق (ع) سؤال شده است و ایشان در مورد ارث نیز اظهار نظر فرموده‌اند ،را مورد بررسی قرار می دهیم.

1ـ محمدبن‌حسن، به روایت از حسین بن‌سعید، از فضاله از ابان ،از فضل‌بن عبدالملک و ابن‌ابی یعفور، گفت: از امام صادق (ع) پرسیدم که آیا مرد از خانه و زمین همسرش ارث می‌برد، یا در این خصوص مرد هم مانند زن است و از این چیزها ارث نمی‌برد ؟  امام صادق (ع) فرمود ؛ هر یک از زن و مرد از هرچه که از خود به جای گذاشته‌اند از یکدیگر ارث می‌برند .

این روایت صحیحه و معتبر، بر ارث بردن زوجه همانند زوج از جمیع ترکه دلالت دارد. از نحوه سؤال بر می‌آید که ارث نبردن زن از بعضی از اموال شوهر، نزد سؤال کننده مفروض بوده است، زیرا در سؤال این موضوع مسلم بوده است که زن از زمین و خانه همسر ارث نمی‌برد و تردید در مورد ارث بردن مرد از اموال زن است . برخی از فقها، این نحوه پاسخ دادن امام را حمل بر تقیه کرده‌اند چنانکه شیخ، در استبصار بیان کرده ‌است (‌شیخ طوسی ، ص 155 ) و برخی از آنها حمل بر موردی کرده‌اند که زوجه صاحب فرزند است و در این حالت زوجه در جمیع ترکه سهیم است .

2ـ روایت دیگر از مقطوعه ابن اذینه است که بر ارث بردن زن دارای فرزند از شوهر،از خانه مسکونی دلالت دارد ( حر عاملی ، همان ، ص 523) .

3- از عبیدبن‌ زراره و فضل ابی العباس نقل شده است که به امام صادق (ع) گفتیم: چه می‌فرمائید در مورد مردی که با زنی ازدواج کرده و مهر هم تعیین کرده است و( قبل از دخول )  فوت نموده است ؟ امام صادق فرمود ؛ زن نصف مهر را مالک است و از همه چیز شوهرش ارث می‌برد و اگر زن هم بمیرد، شوهر از همه اموال او ارث می‌برد .

3-7 ـ  بازبینی مستندات این نظر

            مرحوم سید مرتضی علم‌الهدی، در کتاب الانتصار پس از طرح نظر امامیه مبنی بر عدم بهره‌مندی زن از منزل مسکونی متوفی و حتی قیمت زمین و فقط استحقاق دریافت قیمت ساختمان و ادوات آن، نظر خود را بیان می‌کند که زوجه تنها از عین خانه محروم است، ولی قیمت خانه باید برای وی مورد محاسبه قرار ‌گیرد و به همان استدلالی که در مورد حبوه کرده است ، استناد می‌کند . در مسأله حبوه سیدمرتضی معتقد است که ظاهر آیه 12 سوره مبارکه نساء ، مشارکت زن و مرد در جمیع چیز‌هایی است، که میّت از خود به جا گذاشته است و این عموم بر شمشیر و قرآن و امثال آن هم دلالت دارد و اختصاص این موارد به پسر بزرگتر بدون محاسبه قیمت آن از حصة او، مخالفت با ظاهر قرآن است. اخبار وارده نیز دلالت بر اختصاص حبوه به پسر بزرگتر دارد و تصریحی بر احتساب یا عدم احتساب قیمت نشده است  ( علم‌الهدی، 1391 ق ،ص 301 ؛ مهرپور، همان ). لذا همانطور که در مورد حبوه اعتقاد به اختصاص به پسر بزرگتر و محاسبه در سهم ارث وی دارد، در مورد بهره‌مندی زن از عین اموال غیر منقول نیز بر اشتراک مرد و زن از کلیه ماترک مورث و عدم بهره‌مندی از عین، ولی محاسبه قیمت تأکید و با رد هرگونه اجماع بر محرومیّت زوجه از عین و قیمت و با اشاره به فلسفه و حکمت محرومیّت بهره‌مندی زن از عین اموال غیر منقول و احتمال تسلط مرد بیگانه بر خانه و فرزندان متوفی ، محاسبه قیمت اموال غیر منقول و بهره‌مندی زن از آن را بهترین وجه می‌داند ( شیخ صدوق، 1406  ق ، ص 256  ؛ شیخ صدوق، 1386، ص  818  ؛ علامه حلّی، 1381، ص 53  ) .

 

4-7 ـ  نقد و نظر ـ یک فرع کار بردی 

            با فوت مورث، مالکیت از میّت به ورثه منتقل می‌شود. برابر مواد 867 و 868 قانون مدنی، ارث به موت حقیقی یا موت فرضی تحقق پیدا می‌کند. لیکن مالکیت ورثه نسبت به ترکه، قبل از ادای دیون و حقوق متعلق به ترکه متزلزل است و استقرار مالکیت، منوط به ادای حقوق و دیون است. میزان مالکیت هر یک از ورثه در آنچه استحقاق ارث دارند، مشاعی است .

            در مالکیت زن نسبت به اموال شوهر، در اموال منقول نیز مانند سایر ورثه مالکیت از لحظه فوت به صورت مشاعی به میزان یک هشتم با وجود اولاد و یک چهارم بدون وجود اولاد از عین آنها است . بدیهی است این میزان، پس از ادای حقوق و دیون احتمالی است و هرگونه تصرف افزایش و کاهش قیمت از احکام مال مشاعی تبعیت می‌کند .

         در مورد اموال غیر منقول، با پذیرش استحقاق قیمت در ماده 946 قانون مدنی دو نظر قابل طرح است :

           نظریه اول ـ  آنچه استحقاق ارث زن از غیر منقول است عین است، اما بنا به دلایل وارده و حکمتی که در روایات آمده است (الحرالعاملی، همان، صص 518 و519)، زن از گرفتن یک هشتم یا یک چهارم عین زمین محروم می باشد از قیمت آن بهره‌مند است . حال اگر، ورثه حاضر شدند به جای قیمت مثلاً یک هکتار از هشت هکتار باقیمانده از میّت دارای اولاد ، عین یک هکتار که اتفاقاً قابل افراز است و ازدواج احتمالی زن نیز موجب ورود شوهر بیگانه در زندگی ورثه و مزاحمت نخواهد بود ، به وی بدهند حق وی را ادا کرده‌اند .

            نظریه دوم ـ آنچه استحقاق ارث زن از غیر منقول است، مابه‌ازای آن از قیمت است ، نه از عین . در این نظر، زن از ابتدا مالک عین نمی‌شود، بلکه مالک قیمت یک هشتم یا یک چهارم بر ذمه وراث می‌شود (نراقی،  1419، ص755 ؛ نجفی، همان، ص217) با این وصف، قیمت لحظه فوت محاسبه و به زوجه تعلق می‌گیرد . سایر ورثه، وظیفه دارند قیمت را به زوجه ادا کنند و تا زمانی که حق زوجه را ادا نکرده‌اند، حق تصرف مالکانه در عین را ندارند .

            تأثیر پذیرش هر یک از دو نظر فوق در زمان استحقاق زوج ( زمان فوت یا زمان اداء ) و نمائات ظاهر است. با توجه به مبانی مورد پذیرش، یعنی اطلاق آیه 12 سوره مبارکه نساء و روایات وارده مبنی بر محرومیّت فی‌الجمله زوجه از عین اموال غیر منقول و علت و حکمتی که بر محرومیّت زوجه از عین و استحقاق قیمت، به نظر می‌رسد که زوجه در زمان فوت، مستحق عین است، ولی ورثه حق دارند از تحویل عین خودداری نمایند و قیمت را بدهند.البته تا زمانی که حق زوجه را نداده‌اند، حق وی همراه با مالکیت این عین است. به این دلیل، برخی از فقها قیمت روز تسلیم را معتبر می‌دانند ( خمینی، همان، ص 398 ؛ خویی، همان، ص373 ؛ برای دیدن نظر مخالف ر.ک ؛ شهیدی ، همان ،ص 204 ؛ کاتوزیان ، همان ،ص 328 ؛ امامی ، همان ، ص323 ) . بدیهی است، چنانچه ورثه به هر دلیل از ادای قیمت امتناع کنند، برابر ماده 948 زوجه می‌تواند حق خود را از عین اموال غیر منقول استیفاء کند. با اعلام فروش مال غیر منقول با روش مزایده، زن نیز می‌تواند یکی از خریداران مال غیر منقول، در این صورت، بجز آنچه خود از قیمت یک هشتم یا یک چهارم مستحق است، بقیه قیمت را به سایر ورثه می‌دهد و کل مال غیر منقول را با عقد بیع تملک می‌نماید

8 ـ نقد تبصره ذیل ماده 946 قانون مدنی

            در فاصله بین تصویب ماده 946 قانون مدنی در بهمن ماه سال 87 تا تصویب تبصره ذیل ماده 946 قانون مدنی، این سؤال مطرح بود که اجرای مفاد قانون جدید یعنی بهره‌مندی زوجه از قیمت اموال باقیمانده از شوهر متوفای خود در حالات زیر چه حکمی دارد ؟

            1ـ فوت قبل از لازم‌الاجرا شدن قانون جدید اتفاق افتاده است و ترکه تقسیم شده است .

2ـ فوت قبل از لازم‌الاجرا شدن قانون جدید اتفاق افتاده است ولی ترکه هنوز تقسیم نشده است .

3ـ فوت بعد از لازم‌الاجرا شدن قانون جدید اتفاق افتاده است .

اگرچه قانونگذار، با الحاق یک تبصره به ماده 946 قانون مدنی در تاریخ 26 مرداد هشتاد و نه به ابهامات پاسخ داد[3]، لیکن از نظر صاحب نظران هنوز تردید‌هایی در مبانی این مصوبه که بر حسب اتفاق با سپری شدن مهلت‌های مقرر اصول 94 و 95 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و عدم وصول نظر شورای نگهبان به قانونی لازم‌الاجرا تبدیل شد، وجود دارد. با طرح مقدماتی به سئوالات فوق پاسخ می‌دهم .

اول ـ اثر فوری قانون جدید. با تصویب قانون جدید، اراده قانونگذار بر این قرار می‌گیرد که از لحظه تصویب، احکام قانون جدید حاکم باشد. با این وصف، اعتبار قانون قبل پایان پذیرفته است و محدود به زمانی است که در آن حکومت می‌کند (کاتوزیان، 1369،ص 33)، مگر اینکه قانونگذار، اراده ‌خود را مبنی بر تأخیر در اجرای قانون جدید، اعلام نماید. در این صورت، تا زمان اعلام قانونگذار، قانون قبل حاکم و پس از آن قانون جدید اجرا می‌شود .

دوم -عدم تأثیر قانون به گذشته . برابر ماده چهار قانون مدنی، قانون نسبت به ماقبل خود اثری ندارد، مگر اینکه در خود قانون مقررات خاصی نسبت به این موضوع اتخاذ شده باشد. این عبارت، دلالت بر این دارد که قانونگذار باید اراده خود را مبنی بر سرایت قانون نسبت به گذشته، به طور صریح بیان نماید، خصوصاً زمانی که با حکومت قانون جدید، تحولی جدی در حوزه مورد نظر رخ داده باشد .

سوم ـ انتقال قهری اموال مورث به ورثه باموت. به موجب ماده867 قانون مدنی، ارث با موت حقیقی یا فرضی تحقق پیدا می‌کند. انتقال ترکه به ورثه قهری و از لحظه فوت است و اراده وارث و مورث دخالتی در این انتقال ندارد. میزان بهره‌مندی هر یک از ورثه و اموال موضوع ارث آن‌ها با حکم قانون مشخص می‌شود.

در پاسخ به سئوال مطروحه، دو نظر قابل طرح است که یکی از آنها، راهی است که قانونگذار برگزیده است و نظر دیگر عدم سرایت قانون جدید به مواردی است که قبل از تصویب قانون در سال 1387 ، فوت اتفاق افتاده است. در ادامه هر دونظر، مورد تجزیه و تحلیل قرارمی گیرد.

1-8 ـ توجیه مبنای قانونگذار

  به موجب تبصره الحاقی به مصوبه سال 1387 در سال 1389 ، اراده قانونگذار بر این قرار گرفته است که حکم قانون، به مواردی که فوت قبل از تصویب رخ داده است، ولی هنوز ترکه تقسیم نشده است سرایت کند. اگر چه این مصوبه، به دلیل سکوت فقهای شورای نگهبان در مهلت‌های مقرر در اصول 94 و 95 قانون اساسی در معرض ارزیابی فقهی فقهای شورای نگهبان قرار نگرفت، لیکن به نظر می‌رسد به باور نمایندگان مجلس شورای اسلامی، تصویب ماده 946 با شمول بهره‌مندی زن از قیمت اموال غیر منقول که بررسی مبانی آن گذشت، کشف نظر شارع از حکومت این مبنا بر کلیه فوت‌هایی است که در گذشته رخ داده است. بر این مبنا، اگر اموال میت، برابر حکومت قانون گذشته تقسیم و سهم هریک ورثه برابر استحقاق قانونی و شرعی پرداخت شده است، دیگر جایی برای حکومت قانون جدید باقی نمی‌ماند، لیکن چنانچه اموال میت در عین حکومت قانون قبل هنوز تقسیم نشده باشد، از آنجا که اراده شارع بر این قرار گرفته است که زن، از قیمت اموال غیر منقول شوهر خود بهره‌مند شود ، کاشف از این است که اراده شارع از ابتدا بر تعلق قیمت اموال غیر منقول به زن قرار گرفته است. همانطور که در ادامه خواهیم دید، در زمان حکومت قانون قبل، که اتفاقاً متکی بر نظر مشهور فقهای امامیه بوده است، اموال به وراثی که استحقاق داشته‌اند منتقل شده است و حکم قانونگذار، به معنی خارج کردن مال از مالکیت کسانی است که به موجب قانون حاکم، اموال غیر منقول به آنها تعلق گرفته است و این حکم متکی به دلیل متقن شرعی نیست و به طور قطع، اگر فقهای شورای نگهبان این تبصره را ارزیابی می کرد ، مغایرت آن با شرع مقدس اعلام می‌گردید.

2-8 ـ نظر مخالف و منتخب

            با توجه به مطالب ذکر شده در صدر این بند، پاسخ سئوال سوم، حکومت قانون جدید است و در کلیه فوت‌هایی که بعد از لازم‌الاجرا شدن قانون جدید اتفاق می‌افتد، زوجه از قیمت کلیه اموال غیر منقول بهره‌مند می شود . در مورد سئوالات اول و سوم، چنانچه به موجب قانون قدیم، زوجه از زمین بی‌بهره باشد و فقط از بنا و درخت آن‌ هم از قیمت ارث ببرد، با فوت مورث زمین به سایر ورثه غیر از زوجه به صورت قهری منتقل می‌شود و به مالکیت آنها در می آید . حال اگر، به موجب قانون جدید، زمین جزء اموالی قرار گیرد که زوجه از آن ارث می‌برد . با انتقال قهری اموال به ورثه به میزان و موضوع استحقاق، نسبت به مرگ‌هایی که قبل از لازم‌الاجرا شدن قانون جدید رخ داده است بهره‌مندی زن از زمین فاقد موضوع  بوده و غیر ممکن است، چه ترکه تقسیم شده باشد و مالکیت هر یک از ورثه استقرار یافته باشد ، چه تقسیم نشده و موقوف و مراعی به ادای دیون مانده باشد. در موردی شبیه به این، یعنی تبصره الحاقی مصوب سال 1376 به ماده 1082 قانون مدنی، در خصوص محاسبه مهریه متناسب با تعیین شاخص قیمت سالانه زمان تأدیه نسبت به سال اجرای عقد، همین‌گونه سئوالات مطرح بوده است. صدور بخشنامه رئیس وقت قوه قضائیه در سال 1378 و رأی وحدت رویه با چند ماه تأخیر درهمان سال ناشی از بروز سئوالات و صدور آرای متناقض در موضوع مهر و محدوده اجرای قانون مذکور نسبت به ازدواج‌های قبل از تصویب قانون و مهریه‌های پرداخت شده و یا  پرداخت نشده است . نتیجه رأی وحدت رویه به شماره 647-28/10/1378  هیأت عمومی دیوان عالی کشور ( قربانی، 1382، ص701 ) و حاصل بخشنامه رئیس وقت قوه قضائیه به شماره 609/78/1 ـ 28/1/1378 ( مجموعه قانون مدنی، 1383، ص 314 ) عدم تأثیر قانون به گذشته است. بدیهی است، چنانچه مهریه‌ای در زمان حکومت قانون گذشته پرداخت شده باشد امکان تسری احکام قانون جدید به آن غیر ممکن است، ولی در صورت عدم پرداخت مهریه، حتی اگر حکم به طلاق صادر و صیغه آن هم جاری شده باشد و مهریه پرداخت نشده باشد، باید طبق مفاد تبصره و متناسب با تغییر شاخص قیمت سالانه زمان تأدیه، نسبت به سال اجرای عقد پرداخت شود .

با توجه به اصول کلی ذکر شده و وحدت ملاک رأی وحدت رویه مذکور، در مورد سرایت یا عدم سرایت بهره‌مندی زن از قیمت زمین به فوت‌های قبل از لازم‌الاجرا شدن قانون جدید باید نظر منفی داد و یا منتظر رأی وحدت رویه جدید در صورت صـدور آرای متناقض ماند که از آن هم نتیجه‌ای غیر از این انتظار نمی‌رود . در طرح این موضوع خالـی از لطف نیست که چنانچه زوجه خارجی دارای شوهر ایرانی باشد و شوهـر ایرانی بعـد از لازم‌الاجرا شـدن قانون فوت نماید، زوجه خارجی به استناد ماده 967 و حاکمیت قانون متبوع متوفی یعنی قانون ایران از کلیه اموال منقول و قیمت اموال غیر منقول بهره‌مند می‌شـود . (الماسی،1386، ص276 )

 

 9- نتیجه

            با اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب 1387 که در نتیجه آن مواد 946 و 948 اصلاح شد و ماده 947 حذف گردید، تحول شگرفی در اموال موضوع ارث زوجه بوجود آمد . به موجب این قانون، زوجه که تاکنون از عرصۀ اموال غیر منقول بی‌بهره‌ بود، از قیمت زمین هم بهره‌مند گشت. این تحول، نتیجه فقه پویای امامیه است که با استفاده از مبانی، همراه با پای بندی به اصول و با استفاده از اطلاق آیه 12 سوره مبارکه نساء و حمل روایات بر محرومیت زوجه از عین اموال غیر منقول، زوجه را مستحق دریافت قیمت اموال غیر منقول می‌داند. با توجه به نظریات مختلفی که در فقه امامیه در موضوع مورد بحث یعنی بهره‌مندی یا عدم بهره‌مندی زوجه از اموال غیر منقول ( عین یا قیمت ) مطرح است، قانونگذار به بهره‌مندی زوجه از قیمت اموال غیر منقول تمایل پیدا کرده است. بهره‌مندی زوجۀ دارای فرزند، از عین اموال غیر منقول نیز اگرچه در حکم قانون نیامده است، با مبانی ذکر شده سازگارتر است. بدیهی است، حکومت قانون مذکور نسبت به فوت‌هایی است که از تاریخ لازم‌الاجرا شدن قانون رخ می‌دهد و همچنین برابر تبصره الحاقی به ماده 946 در سال 1389، به عقیدۀ نویسنده مبنای شرعی تبصره مذکور به شدت محل تردید است، به ویژه اینکه مصوبه مذکور با سکوت فقهای شورای نگهبان همراه بوده و یا گذشتن مهلت‌های اصول 94 و 95 قانون اساسی لازم ‌الاجرا شده است و به موارد قبل ازآن اگر ترکه تقسیم نشده باشد سرایت می‌کند .

منابع و مآخذ:

اول-منابع فارسی

1ـ امامی ، سیدحسن ،(1383) ،«حقوق مدنی» ، ج 3 ، چاپ هفدهم ،تهران ، انتشارات اسلامیه .

2ـ انصاری  ، مرتضی ، (1375) ،« مکاسب» ، تبریز  .

3ـ الماسی ، نجادعلی، (1386)، «حقوق بین‌الملل خصوصی» ، چاپ پنجم ،تهران ، نشرمیزان .

4ـ. جعفری لنگرودی ، محمدجعفر ،  (1357) ،«ارث »، تهران ، مؤسسه انتشارات امیرکبیر .

5ـ خامنه‌ای ، سیدعلی  ، (1386 )، طرح یک فوریتی اصلاح مواد قانون مدنی ، مجلس شورای اسلامی ، شماره چاپ 2005 .

6ـ رحیمی اصفهانی وهمکاران ، عباسعلی ،(1383)، «مجموعه قانون مدنی »، تهران ، معاونت پژوهش ، تدوین و تنقیح قوانین و مقرارت .

7ـ زارعی ، محمدابراهیم، (1380)، «تحقیقی پیرامون ارث از دیدگاه امامیه» ، تهران ، دفتر انتشارات اسلامی .

8ـ شایگان ، سید علی ،(1375)،« حقوق مدنی »، قزوین ، ا نتشارات طه .   

9ـ شهیدی ، مهدی، (1381)،« ارث» ، چاپ چهاردهم، تهران ، مجمع علمی و فرهنگی مجد .

10ـ صادقی مقدم ، محمدحسن ، انصاری پور ، محمدعلی ، (1384 )، «اجرت المثل کارهای زوجه و بررسی آرای محاکم »، مجله مدرس، شماره 9 .

11ـ طاهری ، حبیب‌الله ،(1376) ،«حقوق مدنی» ، قم ، دفتر انتشارات اسلامی .

12ـ قرائتی ، محسن ،( 1384)،«تفسیر نور »، ج 2 ، چاپ یازدهم ،تهران ، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن.

13 ـ قربانی ، فرج‌الله ،( 1382) ،«مجموعه آراء وحدت رویه دیوان عالی کشور» ، تهران ، انتشارات فردوسی.

14ـ کاتوزیان ،  امیر ناصر ،( 1369) ،«حقوق انتقالی» ، تهران ، کانون وکلای دادگستری .

15ـ کاتوزیان ، ناصر، (1385 )،« حقوق مدنی »(درسهایی از شفعه ، وصیت ، ارث ) ، چاپ هفتم ، تهران ، میزان.

16ـ مجموعه نظریات شورای نگهبان ،1384، تهران ، دادگستری ، ج 7 .

17ـ مصلحی عراقی ،‌حسین ، (1385)،«حقوق ارث» ، تهران ، سمت.

18ـ مطهری ، مرتضی ، (1378)،«مجموعه آثار» ، تهران ، انتشارات صدرا .

19ـ مکارم شیرازی ، ناصر،(1377)، «برگزیده تفسیر نمونه» ، ج 1 ، تهران ، دارالکتب الاسلامی .

20ـ موسوی غروی، سید محمد جواد،( 1377)،«فقه‌استدلالی در‌ مسائل خلافی »،ج 1، اصفهان ، انتشارات اقبال.

21ـ مهرپور ، حسین ، (1370)،«بررسی میراث زوجه در حقوق اسلام و ایران» ، تهران ، انتشارات اطلاعات .

دوم-منابع عربی

22ـ الافریقی المصری ، ابی‌الفضل جمال‌الدین محمدبن‌مکروبن منظور، (1418  ق)،« لسان‌العرب» ، بیروت ، داراحیاء التراث العربی .

23ـ الجبعی‌العاملی ، زین‌الدین،  (1389 ق)، «الروضه‌البهیه فی‌شرح اللمعه الدمشقیه »، بیروت ، دارالعالم الاسلامی .

24- الحسینی العاملی ، سید محمد جواد ، «مفتاح الکرامه »، قم ، مؤسسه اهل بیت (ع) ، ج 8 ، بی‌تا .

25ـ اسکافی ، ابن جنید ،( 1414 ق) ،«مجموعه فتاوی ابن‌جنید» ( به کوشش علی پناه اشتهاردی ) ، قم ، مؤسسه نشر اسلامی .

26ـ الموسوی خمینی ، سید روح‌الله ، ،« تحریرالوسیله» ، قم ، مؤسسه مطبوعات دارالعلم ، بی‌تا .

27ـ بابویه قمی (‌شیخ صدوق ) ، محمدبن‌علی،( 1404) ،«من‌لایحضره الفقیه »،ج 4، قم، انتشارات جامعه مدرسین .

28ـ ــــــــــ ، (1386 )،«علل الشرایع» ، چاپ هفتم ،قم ، انتشارات مؤمنین .

29ـ بحرانی ، یوسف ، «الحدائق الناظره فی‌احکام العتره‌الطاهره »، ج 9 ، قم ،  انتشارات جامعه مؤسسین ، بی‌تا .

30ـ حلی ( علامه حلی ) ، حسن بن یوسف ،( 1413ق )،«قواعد الاحکام فی معرفه‌الحلال و الحرام» ، ج 3 ، قم ، مؤسسه نشر اسلامی .

31ـ حلی ( ابن ادریس ) ، محمد بن ادریس ، (1405 ق) ،«السرائر الحاوی لتحریرالفتاوی»  ، ج 3 ، قم ، انتشارات علم‌الهدی .

32ـ حلی (فخرالمحققین )‌، محمد بن حسن، (1387 ق)، «ایضاح‌الفوائد فی شرح اشکالات القواعد» ، ج 4 ، قم ، المطبعه‌العلمیه .

33ـ خوانساری ، سید احمد ،( 1364)،«جامع المدارک »، قم ، اسماعیلیان ، چاپ دوم .

34ـ خویی ، سید ابوالقاسم، (1413 ق)، «معجم‌رجال الحدیث و تفصیل طبقات الرواه »، قم ، بی‌نا .

35ـ خویی ، سید ابوالقاسم ،(1410ق)، «منهاج‌الصالحین» ، قم ، مدینه‌ا لعلم ، ج 2 .

36ـ سبحانی ، جعفر ،(1415 ق)،« نظام‌الارث فی‌شریعه‌الاسلامی» ، قم ، مؤسسه امام صادق (ع) .

37ـ‌شیخ مفید، ابی‌عبدالله محمدبن‌ نعمان بغدادی ،( 1410 )، « المقنعه »، قم ، نشرالاسلامی .

38ـ صافی گلپایگانی ، لطف‌اله ، (1385)،«ارث الزوجه »، قم ، المطبعه‌العلمیه . .

39ـ طباطبایی ، سید علی،( 1404 )، «ریاض‌المسائل» ، قم ، مؤسسه آل البیت ، ج 2 .

40ـ طباطبایی ، محمدحسین،(1377 ق)، «تفسیرالمیزان »، ج 4 ، تهران ، مرکز نشر فرهنگی رجاء .

41ـ طباطبایی بروجردی ، حاج آقا حسین، (1413 ق)، «تقریرات ثلاث» ( به قلم علی پناه اشتهاردی ) ، قم ، مؤسسه نشر اسلامی .

42ـ طباطبایی حکیم ، سید محسن ،(1427ق)، «رساله‌فی حرمان الزوجه من بعض‌الارث »، قم ، مجله فقه اهل بیت (ع) شماره 43 .

 43ـ  طبرسی ، فضل بن‌حسن ،( 1372)،«مجمع‌البیان فی‌تفسیر القرآن» ، ج 3 ، تهران ، انتشارات ناصرخسرو.

44ـ طوسی ( شیخ طوسی ) ، محمدبن‌حسن ،(1387)،« المبسوط فی‌فقه‌الامامیه» ، ج 4 ، تهران ، مکتبه‌المرتضویه لاحیاء آثار الجعفریه .

45ـ علامه حلی ، حسن‌بن یوسف بن مطهر الحلی، (1381)، مختلف الشیعه ، قم ، بوستان کتاب .

46ـ علم‌الهدی (‌سیدمرتضی) ، ابی‌القاسم علی‌بن الحسین ،(1391) ،«الانتصار»، نجف ، منشورات المطبعه‌الحیدریه .

47ـ قبله‌ای ، خلیل، (1381 )،« ارث »، تهران ، سمت . 

48ـ کلینی،  محمدبن یعقوب، «الکافی»، تهران ، دارالکتب الاسلامیه ، بی تا.

49ـ مازندرانی خاجویی ،  محمد اسماعیل ،(1367)،«الرسائل »، ج 2 ، تهران ، دارالکتب الاسلامیه .

50ـ محقق حلی ، ابوالقاسم نجم‌الدین جعفربن‌الحسن ،(1383)،« شرایع‌الاسلام» ، ج 3 ، قم ، دارالتفسیر .

51-  مروارید ، علی‌اصغر ، (1410 ق )،«الینابیع الفقهیه» ، بیروت ، مؤسسه فقه الشیعه .

52 ـ مقدس اردبیلی ، احمد، (1417ق)،« مجمع‌الفائده والبرهان» ، قم ، مؤسسه نشر اسلامی .

53ـ مکی عاملی، محمد بن جمال‌الدین، ( شهید اول ) ،( 1411 ق )، «اللمعه‌الدمشقیه» ، قم ، دارالفکر .

54ـ نجاشی الاسدی ، ابوالعباس، (1416 ق)، «رجال» ، قم ، مؤسسه نشر اسلامی .

55ـ نجفی ، محمدحسن، (1368)،« جواهرالکلام» ، ج 39 ، تهران ، دارالکتب .

56ـ نراقی ، احمد بن محمد، (1419 ق)، «مستندالشیعه» ، ج 19 ، قم ، مؤسسه آل البیت .

57ـ نوری الطبرسی ، حاج میرزا حسین، (1409)،« مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل» ، بیروت ، مؤسسه ‌آل البیت لاحیاء التراث .

 


[1]  للرجال نصیب مماترک الوالدان والاقربون وللنساء نصیب مماترک الوالدان وا لاقربون مما قل منه او کثرنصیباً مفروضا (‌سوره مبارک نساء ، آیه 7 )

[2]  لکل جعلنا موالی مماترک الوالدان والا قربون والذین عقدت ایمانکم فأتوهم نصیبهم ان‌الله کان علی کل شیء شهیدا ( سوره مبارک نساء ، آیه سی و سوم )

[3]  ماده واحده ـ ‌تبصره ذیل به ماده 946 قانون مدنی اصلاحی مصوب 6/11/87 الحاق می‌گردد : تبصره ـ< مفاد این ماده در خصوص وراث متوفایی که قبل از تصویب آن فوت کرده ولی هنوز ترکه او تقسیم نشده است نیز لازم‌الاجرا است

 

  • امیرپور مدیر موسسه

نمونه قرارداد خرید و فروش خودرو ( قولنامه ماشین - قولنامه خودرو )

ماده 1 : طرفین قرارداد

1-1- فروشنده/فروشندگان ............................ فرزند .............. به شماره شناسنامه ....................صادره از ...............کدملی .......................... متولد .............. ساکن ........................................................ تلفن  .............................

 1-2 - خریدار/خریداران ............................ فرزند .............. به شماره شناسنامه ....................صادره از ...............کدملی .......................... متولد .............. ساکن ........................................................ تلفن  ..............................

2: موضوع و مشخصات مورد معامله

عبارتست از انتقال ...................... دانگ یکدستگاه خودرو ........................ از نوع ............... مدل ...............................  سیستم ................ رنگ ............ سیلندر .......................... شماره راهنمایی و رانندگی .................................... شماره شاسی ............................................... شماره موتور ............................................. که با تمام تجهیزات، متعلقات و منصوبات آن از قبیل ........................... در آن می باشد.

ماده 3 : ثمن معامله

 3-1  بهای معامله به طور مقطوع بعدد ( ................................ ریال ) و با حروف ( ............................. ریال ) تعیین گردید .

 3-2  همزمان با این توافق مبلغ با حروف ( ................................... ریال ) نقداً / طی چک شماره ........................ عهده بانک ....................  شعبه ........................ کد ..................... به فروشنده پرداخت گردید . باقیمانده مبلغ با حروف ( ................................................ ریال ) در زمان تنظیم سند در دفتر اسناد رسمی پرداخت خواهد شد.

ماده 4 : شرایط معامله

 4-1  طرفین متعهد شدند جهت تنظیم سند ، طبق قرارداد در تاریخ به حروف ............................به همراهی یکدیگر به مرکز تعویض پلاک مراجعه کنند و در تاریخ  ................ در دفتر اسناد رسمی شماره .............................. حاضر شوند و فروشنده متعهد گردید سند را به نام خریدار یا هر کس که خریدار معرفی نماید انتقال دهد. در ضمن، اجرای تعهد ( تنظیم سند ) از طرف فروشنده بنام منتقلٌ الیه بعدی ، منوط به احراز انتقال از طریق ارائه قرارداد می باشد و در صورت عدم حضور هر یک از طرفین در دفتر خانه اسناد رسمی مربوطه ، گواهی سر دفتر مثبت تخلف نامبرده می شود .

 4-2 - عدم ارائه مستندات و مدارک لازم جهت تنظیم سند از طرف فروشنده و عدم پرداخت ثمن توسط خریدار، در حکم عدم حضور است و سر دفتر در موارد مذکور به تقاضای ذینفع مجاز به صدور گواهی عدم حضور می باشد .

4-3 - مورد معامله با تمام لوازم موجود و اسناد و مدارک ، با رؤیت کامل فنی ، بدنه ، توسط خریدار و یا کارشناس منتخب وی صورت گرفت و از کمیت و کیفیت آن آگاه می باشد .

4-4- مسئولیت هر گونه تخلف اعم از راهنمایی و رانندگی ، کیفری و مدنی که با استفاده از مورد معامله تا زمان تحویل ، به وقوع پیوسته باشد بعهده فروشنده است .

4-5 - هزینه های نقل و انتقال اعم از دارایی و عوارض شهرداری بعهده فروشنده ، حق الثبت و حق التحریر بعهده ............................... می باشد.

4-6 - کلیه خیارات از جمله خیار غبن به هر عنوان ادعا و به هر میزان با اقرار طرفین و با علم و اطلاع کامل نسبت به عرف بازار اسقاط گردید. موارد تقلب و تدلیس از این موضوع مستثنی است .

4-7 - در صورتیکه معلوم گردد مورد معامله به هر علتی غیر از عامل قوه قاهره مانند مصادره ، رهن ، عملیات اجرایی دادگستری یا اجرای اسناد رسمی ، مستحق للغیر و یا غصبی بودن ، قانوناً قابل انتقال به خریدار نبوده ، فروشنده موظف است کلیه هزینه هایی راکه خریدار متقبل شده ، پرداخت نموده و مبلغ به حروف ( ............................................. ریال ) به عنوان خسارت عدم انجام تعهد به وی پرداخت و ثمن دریافتی را با احتساب خسارت قانونی مسترد نماید .

 4-8 - مورد معامله و کلیه اوراق و مستندات در تاریخ با حروف ........................... ساعت ................................ تسلیم خریدار شد/ خواهد شد.

 4-9 - در صورت عدم حضور هر یک از طرفین برای تنظیم سند در دفترخانه اسناد رسمی تعیین شده ، ممتنع از حضور ، مکلف است به ازای هر روز تاخیر مبلغ باحروف ( ................................................. ریال ) بعنوان خسارت تاخیر اجرای تعهد در وجه طرف مقابل پرداخت نماید. خسارت مذکور مستقل از تعهد اصلی بوده و با آن قابل جمع است.

4-10 -  در صورت عدم پرداخت مابقی ثمن قرارداد توسط خریدار، فروشنده حق دارد معامله را فسخ و وسیله نقلیه را (در صورت تحویل شدن) مسترد نماید.

ماده 5 : در صورتیکه معامله بصورت اقساطی باشد

 5-1 - چک ها و یا سفته ها در حکم ثمن معامله می باشد در صورتیکه پرداخت .................... قسط از اقساط بصورت متوالی از طرف خریدار به تاخیر افتد فروشنده حق دارد معامله را فسخ و وسیله نقلیه را مسترد نماید . خریدار در صورت استنکاف از استرداد مورد معامله ملزم و متعهد به تحویل مورد معامله و جبران خسارت وارده می باشد و در صورتیکه مورد معامله به هر علتی تلف شده باشد خریدار مسئول پرداخت خسارت وارده خواهد بود . جبران خسارت پس از کسر میزان مبالغ پرداختی بوده و مبنای قیمت مورد معامله به نرخ روز بازار محاسبه می گردد.

 5-2 - پس از پرداخت آخرین قسط فروشنده موظف است سند را به نام خریدار انتقال دهد.

 

            محل امضاء و اثر انگشت فروشنده/فروشندگان            نام و نام خانوادگی و محل امضاء و اثر انگشت شاهد نخست

            محل امضاء و اثر انگشت خریدار/خریداران                 نام و نام خانوادگی و محل امضاء و اثر انگشت شاهد دوم

 

  • امیرپور مدیر موسسه

شکوائیه باید در فرم مخصوص نوشته شود

نمونه متن شکوائیه سرقت از لوازم داخل اتومبیل

دادستان محترم عمومی و انقلاب شهرستان

با عرض سلام و احترام

به استحضار می­رسانم؛

اینجانب ...... در تاریخ ....... به منزل یکی از اقوام بنام آقا/خانم...... در ساعت ..... مراجعه نمودم. پس از گذشت ..... ساعت از اقامت در منزل اقوام و بازگشت به سوی اتومبیل که در خیابان ..... پارک شده بود، متوجه شدم که شیشه سمت راننده شکسته شده و کیف همسر اینجانب بنام ..... به سرقت رفته است. با عنایت به حضور یکی از کسبه بنام آقا/خانم...... در هنگام سرقت، ایشان پس از مطلع شدن از واقعه اظهار داشتند که سارق را می­شناسند و در صورت طرح شکوائیه حاضر به شهادت علیه مشکتی ­عنه می­باشند.

از جمله محتوایات کیف شامل 1- ...... 2- .... 3- ......، .... .

حال با شرح تفاسیر فوق و مستندات و ادله اینجانب که شامل، الف- دوربین راهنمایی و رانندگی، ب- شهادت شهود، پ- .... و همچنین به استناد ماده 657 و 665 قانون مجازات اسلامی، از دادگاه محترم تقاضامندم به خواسته اینجانب رسیدگی و تعقیب و مجازات متهم را استدعا دارم.

 

  • امیرپور مدیر موسسه

نمونه قرارداد کار- استخدام راننده به همراه خودرو

بسمه تعالی

این قرارداد منطبق با قانون کار جمهوری اسلامی ایران میان کارفرما/ یا نماینده قانونی ایشان و کارگر منعقد می گردد.

1- مشخصات طرفین :

1-1 کارفرما/ نماینده قانونی کارفرما

آقا/خانم/شرکت ......... فرزند ....... شماره شناسنامه(ش.ش) ............ شماره ثبت ........... به نشانی ............ کد پستی ......... .

2-1 کارگر/کارمند

آقا / خانم .......... فرزند ......... متولد .......... شماره شناسنامه(ش.ش) ........... شماره ملّی ........... میزان تحصیلات ............. نوع و میزان مهارت .............. به نشانی .................. کد پستی ............. .

2- نوع قرارداد :

  • قرارداد غیرموقت یا دائمی
  • قرارداد موقت یا مدت معین
  • قرارداد معین
  • قرارداد آزمایشی
  • قرارداد آموزشی

3- نوع کار یا حرفه یا حجم کار یا وظیفه ای که کارگر/کارمند به آن اشتغال می یابد :

راننده متعهد می شود که به هنگام حضور در آژانس تلفنی وظایفی را به شرح ذیل انجام دهد :

1-3 راننده موظف است خودرو خویش را در طول مدت قرارداد بیمه شخص ثالث نماید.

2-3 راننده موظف است در صورت بروز هر گونه اشکال و عیب فنی برای خودرو خویش سریعاً نسبت به تعمیر آن اقدام کند و در صورت عدم فرصت زمانی مناسب خودرو دیگری را به منظور جلوگیری از اخلال در قرارداد معرفی نماید.

3-3 راننده موظف است در طول مسیر حسن معاشرت و رفتار را با مسافر رعایت نماید.

4-3 کلیه هزینه های خودرو از قبیل هزینه سوخت، تعمیرات و حتی جرایم راهنمایی و رانندگی بر عهده شخص راننده می باشد.

5-3 راننده حق ندارد در طول مسیر جا به جایی مسافر، از ادامه مسیر سرباز زند و مسافر را پیاده کند؛ در این صورت تمام خسارات و غراماتی که متوجه آژانس می باشد را خود شخصاً پرداخت و در مقابل اقدام خویش پاسخگو باشد.

4- محل انجام کار :

محل دفتر آژانس به نشانی ...... و نیز مسیرهای احتمالی جا به جایی مسافر.

5- تاریخ انعقاد قرارداد :

.................................................

6- مدت قرارداد : .........................

7- ساعات کار : ............................

 ( میزان ساعات کار و زمان شروع و خاتمه آن صرفاً با رضایت طرفین تعیین می گردد. ساعات کار نمی تواند بیش از میزان مندرج در قانون کار تعیین شود لیکن کم تر از آن مجاز است).

8- حق السعی :

1-8 مزد ثابت/مبنا روزانه/ ساعتی ................................... ریال (حقوق ماهیانه ................... ریال).

2-8 پاداش افزایش تولید و بهره وری در حرفه تخصصی با عنایت به تخصص کارگر/کارمند ..............................ریال که طبق توافق طرفین قابل پرداخت است.

3-8 شرح سایر مزایا و امتیازات ................................................... .

9- حقوق و مزایا به صورت هفتگی/ماهیانه کارگر/کارمند به حساب شماره ............... شعبه ........................... توسط کارفرما یا نماینده قانونی ایشان پرداخت می گردد.

10- بیمه :

به موجب شماره بیمه ....... کارگر در تاریخ ....... تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی قرار گرفت.

(به موجب ماده 148 قانون کار، کارفرما مکلف است کارگر را نزد سازمان تامین اجتماعی و یا سایر دستگاه های بیمه گذار بیمه نماید).

11- عیدی و پاداش سالانه :

به موجب ماده واحده قانون مربوط به تعیین عیدی و پاداش سالانه کارگران شاغل در کارگاه های مشمول قانون کار مصوب ۱۳۷۰/۱۲/۶ مجلس شورای اسلامی- به ازای یک سال کار معادل شصت روز مزد ثابت/مبنا (تا سقف نود روز روزانه قانونی کارگران) به عنوان عیدی و پاداش سالانه به کارگر پرداخت می شود. کار کم تر از یک سال تمام میزان عیدی و پاداش و سقف مربوط به نسبت محاسبه خواهد شد.

12- حق سنوات یا مزایای پایان کار :

به هنگام فسخ یا خاتمه کار حق سنوات براساس نسبت کارکرد کارگر پرداخت می شود.

13- شرایط فسخ یا خاتمه قرارداد :

به موجب این قرارداد به موجب موارد ذیل هر یک از طرفین قادر به فسخ قرارداد می باشند و در غیر این صورت طرف فسخ کننده می بایست وجه التزام به مبلغ ...... پرداخت نماید.

14- سایر موضوعات مندرج در قانون کار و مقررات تبعی از جمله استحقاقی، کمک هزینه مسکن، کمک هزینه عائله مندی نسبت به این قرارداد اعمال خواهد شد.

15- این قرارداد در ..... نسخه و ..... صفحه تنظیم می شود که یک نسخه نزد کارفرما، یک نسخه نزد کارگر، و نسخه های دیگر در اختیار ..... قرار خواهد گرفت.

 

محل امضاء و اثر انگشت کارفرما/یا نماینده قانونی ایشان                                       محل امضاء و اثر انگشت کارگر  

 

  • امیرپور مدیر موسسه

 

در ماده ­ی 336 قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 (نسخ شده است) تصریح شده بود « هر گاه در اثر برخورد دو سوار وسیله نقلیه آن­ها مانند اتومبیل خسارت ببیند در صورتی که تصادم و برخورد به هر دو نسبت داده شود و هر دو مقصر باشند یا هیچ کدام مقصر نباشند هر کدام نصف خسارت وسیله نقلیه دیگری را ضامن خواهد بود خواه آن دو وسیله از یک نوع باشند یا نباشند و خواه میزان تقصیر آن­ها مساوی یا متفاوت باشد ». مطابق با قانون پیشین، تکلیف کارشناسان در خصوص تصادفات چند خودرویی و همچنین آن­ هایی که سهم تقصیر رانندگان برابر نیست، مشخص نبوده و این مطلب که خواه میزان تقصیر آن­ها مساوی یا متفاوت باشد در بیان مناصفه دور از عدالت بوده ک مشکلات پیش آمده در قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 همچنان مرتفع نگردیده و مسیری را برای اجرای عدالت در چنین فرضی متصور نشده است.حال مطابق با قانون جدید (مجازات اسلامی 1392) در صورتی که سانحه­ ای رخ دهد و به نظر کارشناس طرفین سانحه به نسبت مساوی مقصر باشند تکلیف چیست؟ماده ­ی 528 قانون مجازات اسلامی 1392 مقرر می ­کند « هر گاه بر اثر برخورد دو وسیله نقلیه زمینی، آبی یا هوایی، راننده یا سرنشینان آن­ها کشته یا آسیب ببیند در صورت انتساب برخورد به هر دو راننده هر یک مسئول نصف دیه راننده مقابل و سرنشینان هر دو وسیله نقلیه است و چنانچه سه وسیله نقلیه با هم برخورد کنند هر یک از رانندگان مسئول یک سوم دیه راننده­ های مقابل و سرنشینان هر سه وسیله نقلیه است و به همین صورت در وسایل نقلیه بیشتر محاسبه می­ شود... ». ماده ­ی 528 قانون مصوب 1392، رویه سابق در قانون ماسبق را پیش گرفته و هیچ­ گونه تمایزی میان ارزش مادی وسایل نقلیه و نیز تفاوت در حدت و شدت آسیب بدنی میان مقصرین قائل نشده است. ولیکن مادامی که کارشناس نسبت به تسهیم خسارت میان مقصرین نظر دهد، تفاوت در ارزش خسارات را در نظریه کارشناسی قید خواهد کرد تا محکمه مطابق با آن به مناصفه تسهیم خسارات را تحقق بخشد.

 

  • امیرپور مدیر موسسه

ضمانت اجرای پرداخت خسارت سوانح وسائل نقلیه از طرف بیمه ­گر

مادامی که گزارش راهنمایی و رانندگی تکمیل شده و مقصر یا مسبب حادثه مشخص شده، بیمه ­گر موظف است در چارچوب زمانی که قانون بیمه­ ی اجباری شخص ثالث معین نموده، خسارات شخص زیان ­دیده را پرداخت نماید. ماده ­ی 31 قانون فوق ­الذکر : « بیمه­ گر حسب مورد مکلف است حداکثر پانزده روز پس از دریافت مدارک مورد نیاز، خسارت متعلقه را پرداخت کند ».قانونگذار به صراحت بیان داشته که بیمه ­گر بایست نهایتاً در مهلت پانزده روز از تاریخ دریافت مدارک مربوطه نسبت به شناسایی مسبب و زیان­ دیده حادثه، خسارات را تأدیه نماید. حال ممکن است بیمه ­گر در پرداخت خسارت مقرر شده در زمان مشخص شده تأخیر یا کوتاهی نماید که در این صورت قانونگذار در ماده­ ی 33 همان قانون ضمانت اجرای عدم پرداخت یا تأخیر در پرداخت از سوی بیمه­ گر را مشخص نموده است؛ ماده ­ی 33 صریحاً بیان می­ کند « چنانچه بیمه­ گر به رغم کامل بودن مدارک، تکلیف مقرر در ماده­ ی 31 (پرداخت خسارت زیان دیده در مهلت 15 روز ) این قانون را انجام ندهد و در پرداخت خسارت تأخیر کنند ... به پرداخت جریمه ­ای معادل نیم در هزار به ازای هر روز تأخیر در حق زیان دیده یا قائم مقام وی محکوم می­ شود ». در نتیجه بیمه ­گر مختار نیست بنا به دلایل واهی و بعضا کذب پرداخت خسارت زیان دیده را به تعویق بیاندازد.پر واضح است پس از تکمیل مدارک بالاخص کروکی و گزارش افسر راهنمایی و رانندگی و ارائه­ ی آن به بیمه­ گر راننده­ ی مسبب، در نهایت تا 15 روز کاری می ­بایست خسارت مقرر شده پرداخت شود و در غیر اینصورت مطابق با ماده­ ی 33 مذکور، به ازای هر روز تأخیر معادل نیم در هزار خسارت تأخیر تأدیه پرداخت نمایند که در این مورد نیز عموم مردم با چنین رویه ­ای آشنا نیستند و حتی فرایند جبران خسارت تا چندین ماه بدون هرگونه پرداخت خسارت تأخیر تأدیه به طول می ­انجامد. در صورت مواجه با چنین تأخیری و عدم پرداخت خسارت تأخیر تأدیه از جانب بیمه­ گر، زیان ­دیده می­ تواند از طریق شوراهای حل اختلاف نسبت به احقاق حقه حقوق خویش طرح دعوی نمایند.

 

  • امیرپور مدیر موسسه

حقوق و تعهدات بیمه ­گر و بیمه­ گذار مطابق قانون بیمه اجباری شخص ثالث وسائل نقلیه

وسائل نقلیه می ­بایست دارای بیمه ­نامه­ ی شخص ثالث باشند. این امر با انعقاد قرارداد بیمه میان بیمه ­گر (مؤسسه بیمه) و بیمه­ گذار (دارنده­ ی وسیله نقلیه بیمه ­شده) آغاز و تعهدات ناشی از آن قرارداد را  ملزم هستند که رعایت نمایند. مطابق با ماده ­ی 9 قانون بیمه اجباری « بیمه­ گر ملزم به جبران خسارت­ های وارد شده به اشخاص ثالث می ­باشد». پس نخستین تعهد بیمه­ گر جبران خسارات احتمالی که ممکن است از حوادث رانندگی وسیله­ ی نقلیه بیمه­ شده منتج شود، می­ باشد. در آسیب­ های جانی بیمه­ گر صرفاً به جبران خسارت یک نفر متعهد نمی­ باشد بلکه ممکن است در تلفات جانی، جبران خسارت از سقف بیمه افزایش پیدا کند؛ تبصره ماده 9 قانون مزبور بیان می ­کند « در صورتی که در یک حادثه، مسئول آن به پرداخت بیش از یک دیه به هر یک از زیان ­دیدگان محکوم شود، بیمه ­گر مکلف به پرداخت کل خسارات بدنی است، اعم از اینکه مبلغ مازاد بر دیه، کمتر از یک دیه کامل یا بیشتر از آن باشد».ممکن است مؤسسات بیمه از ناآگاهی بیمه ­گذار سوء استفاده نمایند و شرطی که موجب مزایای کمتری برای ایشان یا حتی تعلیق تعهدات بیمه ­گر شود، نمایند. قانون بیمه­ ی اجباری شخص ثالث در ماده ­ی 11 چنین فرضی را پیش­ بینی نموده است و مقرر نموده « درج هرگونه شرط در بیمه ­نامه که برای بیمه ­گذار یا زیان­ دیده مزایای کمتر از مزایای مندرج در این قانون مقرر کند، یا درج شرط تعلیق تعهدات بیمه­ گر به هر نحوی باطل و بلااثر است. بطلان شرط سبب بطلان بیمه ­نامه نمی­ شود. همچنین اخذ هرگونه رضایتنامه از زیان دیده توسط بیمه­ گر و صندوق مبنی بر رضایت به پرداخت خسارت کمتر از مزایای مندرج در این قانون ممنوع است و چنین رضایتنامه ­ای بلااثر است». در خصوص پرداخت مازاد بر سقف تعهدات بیمه، ممکن راننده­ ی وسیله ­ی نقلیه بیش از حد ظرفیت مجاز وسیله­ ی نقلیه، سرنشین داشته باشد. این خود نوعی تخلف راهنمایی از سوی راننده می­ باشد؛ آیا این امر موجب عدم برخورداری از مزایای بیمه شخص ثالث می ­شود؟ ماده­ ی 12 قانون بیمه اجباری مقرر می­کند « در مواردی که به علت عدم رعایت ظرفیت مجاز وسیله نقلیه، مجموع خسارات بدنی زیان­ دیدگان وسیله ­ی نقلیه مقصر حادثه بیش از سقف مذکور باشد، مبلغ خسارت مورد تعهد بیمه­ گر به نسبت خسارت وارده به هر یک از زیان­ دیدگان بین آنان تسهیم می­ گردد و مابه­ التفاوت خسارت بدنی هر یک از زیان ­دیدگان توسط صندوق تأمین خسارت­ های بدنی پرداخت می­ شود». مفاد ماده از صراحت قانونی برخوردار می ­باشد و نیاز به توضیح ندارد ولیکن پیش ­بینی صندوق تأمین خسارت­ های بدنی موجبی مثبت در جهت پیشگیری از تبعات جانی سوانح می­ باشد.بارها تأکید شد که بیمه­ گر از قِبل اینکه بیمه ­گذار در سوانح رانندگی مقصر تشخیص داده شده است نمی ­تواند از بار مسئولیت جبران خسارات زیان­ دیدگان شانه خالی کند ولیکن مطابق با ماده ­ی 14 می ­تواند با وجود شرایطی بخشی از مبالغ پرداخت شده را بازپس گیرد. « در حوادث رانندگی منجر به جرح یا فوت که به استناد گزارش کارشناس تصادفات راهنمایی و رانندگی یا پلیس راه، علت اصلی وقوع تصادف یکی از تخلفات رانندگی حادثه ساز باشد، بیمه ­گر مکلف است خسارت زیان ­دیده را بدون هیچ شرطی تضمین کند و پس از آن می­ تواند به شرح زیر برای بازیافت به مسبب حادثه مراجعه کند:

  1. در اولین حادثه ناشی از تخلف حادثه ساز راننده مسبب در طول مدت بیمه نامه، معادل دو و نیم درصد از خسارت ­های بدنی و مالی پرداخت شده؛
  2. در دومین حادثه ناشی از تخلف حادثه ساز راننده مسبب در طول مدت بیمه­ نامه، معادل پنج درصد از خسارت ­های بدنی و مالی پرداخت شده؛
  3. در سومین حادثه ناشی از تخلف حادثه ساز و حوادث بعد از آن در طول مدت بیمه ­نامه، معادل ده درصد از خسارت­ های بدنی و مالی پرداخت شده».

همان­طور که مشاهده شد، بیمه­ گر در صورت مسبب بودن راننده نمی­ تواند پس از پرداخت خسارات وارده، برای بازپس ­گیری کل مبالغ تأدیه شده به بیمه­ گذار مراجعه کند و نهایتاً در درجه سوم می­ تواند معادل 10% خسارات بدنی و مالی را از بیمه­ گذار استرداد کند.

مواردی که بیمه گر ملزم به جبران خسارت نیست

حال قانونگذار مواردی را که تعمد در سوانح رانندگی بوده را در نظر گرفته تا بیمه­ گر ملزم به تحمل جبران خسارات وارده نشود. در همین صورت ماده ­ی 15 بیان می­ کند « در موارد زیر بیمه­ گر مکلف است بدون هیچ شرط و اخذ تضمین، خسارت زیان­ دیده را پرداخت کند و پس از آن می­ تواند به قائم مقامی زیان ­دیده از طریق مراجع قانونی برای بازیافت تمام یا بخشی از وجوه پرداخت شده به شخصی که موجب خسارت شده است مراجعه کند:

  1. اثبات عمد مسبب در ایجاد حادثه نزد مراجع قضایی
  2. رانندگی در حالت مستی یا استعمال موا مخدر یا روان گردان مؤثر در وقوع حادثه که به تأیید نیروی انتظامی یا پزشکی قانونی یا دادگاه رسیده باشد.
  3. در صورتی که راننده مسبب، فاقد گواهینامه رانندگی باشد یا گواهینامه او متناسب با نوع وسیله­ ی نقلیه نباشد.
  4. در صورتی که راننده مسبب، وسیله ­ی نقلیه را سرقت کرده یا از مسروقه بودن آن، آگاه باشد».

در برخی از تصادفات وسایل نقلیه مورد سانحه قرار گرفته، طرفین حادثه هیچ ­گونه تقصیری در بروز آن اتفاق نداشته و عاملی خارجی موجب بروز چنین سوانحی می­ شود؛ به طور مثال ممکن است مشکلات و ناهمواری­ ها یا قصور در احداث مسیرهای مواصلاتی شهری یا بین­ شهری موجب بروز چنین سوانحی شود، و یا اینکه مسبب به موجب نظر کارشناس سازنده­ ی وسیله ­ی نقلیه تعیین شود. در این صورت ماده ­ی 16 قانون بیمه­ ی اجباری شخص ثالث مقرر می­ کند « چنانچه به حکم مرجع قضائی اثبات شود، عواملی نظیر نقص راه، نبودن یا نقص علائم رانندگی و نقص تجهیزات مربوط یا عیب ذاتی وسیله­ ی نقلیه، یا ایجاد مانع توسط دستگاه ­های اجرائی یا هر شخص حقیقی یا حقوقی دیگر در وقوع حادثه مؤثر بوده است، بیمه­ گر و صندوق پس از پرداخت خسارت زیان­ دیده می ­تواند برای بازپس­ گیری به نسبت درجه تقصیر که درصد آن در حکم دادگاه مشخص می­ شود به مسببان ذی­ربط مراجعه کنند ».

 

  • امیرپور مدیر موسسه

رانندگی بدون داشتن گواهینامه

دو سوال مطرح است:  

  1. رانندگی بدون گواهینامه چه عواقبی را در بر خواهد داشت
  2.  در صورت فقدان گواهینامه رانندگی، اگر سانحه ­ای اتفاق افتد و فرد خاطی فاقد گواهینامه باشد، شرکت­ های بیمه در قبال خسارات تحمیل شده بر بیمه­ گذار چه واکنشی نشان می­ دهند؟

مطابق با ابلاغیه ­ی سال 95 که توسط معاون قضایی رئیس کل دادگاه­های عمومی و انقلاب تهران به پلیس راهور ارسال شد، مجازات­ های سختگیرانه و سنگینی نسبت به این افراد اعمال شد. مطابق با چنین ابلاغیه­ ای حداکثر مجازات بزه "رانندگی بدون گواهینامه" نسبت به قانون ماسبق از درجه 7 به درجه 6 جدول مجازات ­های تعزیری صعود داشته و مجازات آن از 91 روز تا 6ماه حبس تعزیری به 6ماه تا دو سال افزایش پیدا کرد که این خود نگاه مسئولین دستگاه قضا نسبت به چنین پدیده ­ی در حال رواج و عادی شدنی می ­باشد.براساس جدول درجه­ بندی مجازات­ های تعزیری در قانون مجازات اسلامی 92، نوع مجازات­ درجه 6 همانطور که بیان شد حبس بیش از 6ماه تا 2 سال و جزای نقدی 20 میلیون ریال تا 80 میلیون ریال و نیز محرومیت بیش از 6ماه تا 5 سال از حقوق اجتماعی و در موارد نادری انتشار حکم افراد متخلف در جراید و رسانه ­ها به منظور تنبیه فرد و نیز بازدارندگی برای سایر افراد می ­باشد. قانونگذار پا را فراتر از این گذاشته و در بعضی از موارد، مجازات حد(شلاق) مشخص کرده و از 31 تا 74 ضربه شلاق و در جرائم منافی عفت که بدین طریق (وسائل نقلیه) رخ دهد، تا 99 ضربه شلاق نیز افزایش خواهد یافت. پر واضح است با توجه به این ابلاغیه، مجازات رانندگی بدون گواهینامه از تاریخ مقرر (1395) درجه شش محسوب می ­شود و رسیدگی آن تنها در صلاحیت دادسراهای عمومی و انقلاب است و دیگر مشمول رسیدگی مستقیم در دادگاه نمی ­شود.

حال اگر راننده­ای فاقد گواهینامه ­ی مرتبط با وسیله­ ی نقلیه مورد استفاده دچار سانحه­ ای گردد و وسیله­ ی نقلیه از بیمه ­ی اجباری شخص ثالث برخوردار باشد، در صورتی که وقوع حادثه ناشی از بی احتیاطی یا بی مبالاتی طرف مقابل باشد، فرض اول این است که فرد صرفاً به علت نداشتن گواهینامه رانندگی، بار مسئولیت هزینه­ های وارده به طرف مقابل متحمل نمی­ شود و به علت در اختیار نداشتن گواهینامه مربوطه و مطابق با ابلاغیه ­ی مذکور به مجازات حبس یا پرداخت جزای نقدی چنین جرمی محکوم خواهد شد. فرض دیگر این است که راننده فاقد گواهینامه مقصر و مسبب سانحه محسوب شود و وسیله­ ی نقلیه دارای بیمه نامه ­ی شخص ثالث می ­باشد؛ در این صورت جدای از جرمی که راننده از قِبل رانندگی فاقد گواهینامه مرتکب شده و توسط مراجع قضایی پیگیری خواهد شد، بیمه­ گر بایست تمام هزینه ­ها و خساراتی که به طرف آسیب­ دیده وارد شده است را پرداخت نماید و به صرف اینکه وسیله ­ی نقلیه بیمه ­شده توسط راننده ­ی فاقد گواهینامه مورد استفاده قرار گرفته است، نمی­ تواند از بار مسئولیت متعهد شده به موجب بیمه ­نامه­ ی شخص ثالث شانه خالی نماید.پس از پرداخت خسارت به زیان­ دیده، بیمه ­گر می­ تواند برای بازپس ­گیری تمام یا بخشی از خسارات و هزینه ­های پرداخت شده، به مقصر حادثه رجوع نموده و به صورت توافقی و یا حتی به واسطه دادرسی از طریق مراجع قضایی، نسبت به عودت خسارات پرداختی اقدامی قانونی بنماید. چنین رویکردی در واقع نشأت گرفته از نگاه حبس ­زدایی قانونگذار نسبت به زندانیان جرایم مالی می­ باشد.

 

  • امیرپور مدیر موسسه